معلم

آموزش

معلم

آموزش

مبانی و اصول حاکم بر پرورش حس مذهبی


در آموزش و تعلیم هر موضوعى، اصول و مبانى ساختار آن موضوع از اهمیت ویژه و اساسى برخوردار است. اصول و مبانى هر علمى به منزله ستون و پایه ساختمان است که در استحکام و عمر آن نقش اساسى دارد. در علوم گوناگون نیز مانند جامعه شناسى، روان شناسى، تعلیم و تربیت، و راهنمایى و مشاوره، اصول و مبانى این علوم نقش اساسى بر عهده داشته و در واقع، فعالیت ها و روش ها مبتنى بر اصول آن علم است; مثلاً، در راهنمایى و مشاوره، اصول و مبانى این علم به فعالیت ها، روش ها و فنون مشاور جهت مى دهد و نقش بنیادى و اساسى در فعالیت هاى مشاور ایفا مى کند. روش ها و شیوه هاى آموزش مسائل دینى در          مبانی و

 کودکان و نوجوانان بر اصولى استوار است که مهم ترین آن ها عبارتند از:

1. فطرى بودن مسائل دینى

نیاز به پرستش و نیایش یکى از نیازهاى اساسى و عمیق است که در عمق روان بشر وجود دارد. در بررسى تاریخى، این موضوع ثابت شده است که پرستش جزئى از وجود و کشش فطرى انسان است. گاهى که این میل و روح پرستش توسط انبیا(علیهم السلام) در مسیر صحیحى قرارگرفته، به خداپرستى ختم شده، اما گاهى بر اثر جهل، انحراف و لجاجت، موجودات و اشیاى گوناگون مانند سنگ و چوب، ماه، خورشید، آتش، گاو و پول مورد پرستش قرار گرفته اند. استاد شهید علّامه مطهرى(رحمه الله) در این باره مى فرماید: «یکى از پایدارترین

و قدیمى ترین تجلّیات روح آدمى و یکى از اصیل ترین ابعاد وجود انسان ها حس نیایش و پرستش است. مطالعه آثار زندگى بشر نشان مى دهد هر زمان، هرجا که بشر وجود داشته است، نیایش و پرستش هم وجود داشته است. چیزى که هست شکل کار و شخص معبود متفاوت شده است; از نظر شکل، از رقص ها و حرکات دسته جمعى موزون هم راه با یک سلسله اذکار و اوراد گرفته تا عالى ترین خضوع ها و خشوع ها». همه کودکان به طور فطرى کنجکاو و کاوشگر بوده و به دنبال پاسخ به سؤالات و چراها هستند و میل به پرستش و نیایش در وجودشان موج مى زند; مثلاً، وقتى بزرگ ترها به آن ها محبت و نوازش مى کنند، ممکن است قادر به تفهیم تشکر و سپاس خویش به آن هانباشند، ولى با پیام هایى که از طریق چشم و نگاه هاى معصومانه و چهره متبسم به ما مى دهند، تشکر و قدردانى خویش را ابراز مى دارند. تجربیات و مشاهدات نیز مؤیّد این مطلب است که کودکان در تقلید و یادگیرى مفاهیم و مسائل دینى مثل نماز و روزه آمادگى بیش ترى در مقایسه با دیگر رفتارها و موضوعات از خود نشان مى دهند. این موضوع مؤیّد فطرى بودن خداجویى در کودکان است. طبق منابع اسلامى، براى ما مسلّم و متقن است که میل به پرستش، نیایش، کمال طلبى و حقیقت جویى در کودک، فطرى و درونى است. این موضوع را شواهد تاریخى (پرستش بت، خورشید، گاو و ساختن بهترین مکان ها براى معابد) و آیات و روایات تأیید مى کند. خداوند تبارک و تعالى در قرآن مجید، مى فرماید: «فاَقِم وجهَکَ لِلدّینِ حنیفاً فطرتَ اللّهِ الّتی فَطَرالنّاسَ علَیها لا تبدیلَ لِخلقِ اللّهِ ذلکَ الدّینُ القَیِّمُ ولکنَ اکثرالناس لا تعلمون» (روم: 30); پس روى خود به سوى دین حنیف کن که مطابق فطرت خداست; فطرتى که خدا بشر را بر آن فطرت آفریده و در آفرینش خدا دگرگونى نیست، این است دین مستقیم، ولى بیش تر مردم نمى دانند. اگر مشاهده مى شود که گروهى از کودکان و نوجوانان نسبت به مسائل دینى ـ از جمله نماز ـ رغبت و تمایلى از خود نشان نمى دهند، این مربوط به عوامل محیطى است که فطرت کودک را از مسیر خود منحرف کرده است. متأسفانه بعضى از والدین به دلیل عدم حساسیت و اهمیت نسبت به مسائل دینى و گاهى به دلیل سخت گیرى ها و آموزش هاى غلط و عدم آشنایى آنان با سیره ائمّه اطهار(علیهم السلام)و روش هاى تربیتى، به گونه اى با کودک رفتار مى کنند که آنان نسبت به مسائل دینى بى تفاوت، کم رغبت و بعضاً از آن متنفّر مى شوند. با کمال تأسف، باید گفت که بعضى از والدین حساسیت و دقتى که در امور دنیوى (تغذیه، لباس، درس و مانند آن) فرزندانشان از خود نشان مى دهند در مسائل معنوى و دینى آن ها ندارند. به راستى، این گروه از والدین مصداق کلام نورانى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)هستند که مى فرماید: «واى بر فرزندان آخرالزمان، از دست پدرانشان! » گفتند: یا رسول الله، منظور شما پدران مشرکند؟ فرمود: «خیر، بلکه پدران مؤمنى که واجبات دینى را به فرزندان خود نمى آموزند و اگر آنان خود بخواهند احکام دین را فرا گیرند، ایشان جلوگیرى مى کنند (و حال آن که) اگر کالایى به دست بیاورند از آنان راضى و خوشحال خواهند شد. من از ایشان بیزار و آنان نیز از من بیزارند». با توجه به این اصل، که خداجویى امرى فطرى و درونى است، علماى تعلیم و تربیت اسلامى باید به فکر تهیه و تدوین کتبى باشند که شیوه هاى صحیح رشد و پرورش این حس را بر مبناى فطرى بودن آن به والدین آموزش دهد تا آنان به شیوه ها و روش هاى نادرست متوّسل نشوند.

2. اختیارى بودن مسائل دینى

انسان به اقتضاى فطرت الهى خود و به دلیل آن که موجودى است چند بعدى و به اعتبار کرامتى که خداوند براى او مقرّر نموده، موجودى است مختار و کرامت خویش را مى تواند با اختیار خود کسب نماید. در واقع، از دیدگاه اسلام، انسان موجودى است که داراى میل ها و جاذبه هاى معنوى است که سایر موجودات فاقد آن مى باشند. انسان قادر است در برابر میل هاى درونى خود ایستادگى کند و فرمان آن ها را اجرا نکند یا به بعضى از آن ها پاسخ گوید و بعضى دیگر را مهار نماید یا از آن ها در جهتى خاص استفاده کند. این توانایى انسان به حکم نیرویى است که آن را «اراده» مى نامند و تحت فرمان عقل عمل مى کند. این توانایى بزرگ از مختصات انسان است و براساس این توانایى است که انسان یک موجود آزاد، انتخابگر، صاحب اختیار مى باشد. در قرآن و منابع تعلیم و تربیت اسلامى، دلایل متعددى وجود دارد دالّ بر آزادى و اختیار انسان; از جمله آن هاست:


ـ «اِنّا هَدیناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکراً و اِمّا کفوراً» (انسان: 3); ما راه راست را به او (انسان) نشان دادیم; یا شکرگزار خواهد بود یا کفران خواهد ورزید.

ـ «فَمن شاءَ فلیُؤمِن و مَن شاءَ فَلیکفر» (کهف: 29); پس هرکه مى خواهد ایمان بیاورد و هر که مى خواهد کفر بورزد.

ـ «کلُّ نفس بِما کَسبت رهینة» (مدثر: 38); هر کس در گرو اعمالى است که آن را کسب کرده.

ـ این که انسان مى تواند مشرک باشد یا موّحد دلیل بر اختیار اوست.

ـ وجود انبیا(علیهم السلام) و تعلیم و تربیت و مسؤول بودن انسان دلیل دیگرى است بر مختار بودن او.

در دعوت کودکان و نوجوانان به دین، باید به گونه اى عمل کنیم که آن ها احساس آزادى کنند و با توجه به این موضوع که انسان فطرتاً خداجوست، با تذکر روش هاى صحیح، این فطرت را در وجود آنان بیدار نماییم و آن ها را به طرف پذیرش دین سوق دهیم. پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) نیز با نرم خویى و با زبان لیّن افراد را به دین اسلام دعوت مى کردند. به تجربه نیز ثابت شده است که با زور و اکراه نمى توان کسى را به راه راست هدایت کرد. خداوند تعالى مى فرماید: «اَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّى یَکوُنوا مؤمنین» (یونس: 99); اى رسول! تو کى توانى همه را با جبر و اکراه مؤمن گردانى؟اگر به مفاد آیه «لا اکراهَ فىِ الدّین، قد تَبیّنَ الرُّشدُ مِن الغَىِّ» (بقره: 256); توجه نماییم، خداوند مى فرماید: اى پیامبر، وظیفه تو تبیین است. تبیین کردى، دیگر جاى اکراه وجود ندارد. و یا مى فرماید: «اِنَّما علیکَ الْبَلاغُ اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرُ» (آل عمران: 20): کار تو فقط ابلاغ است، تو فقط منذر هستى. بنابراین، نباید هیچ گاه کودکان و یا نوجوانان را مجبور به دین دارى کنیم یا براى آن که دیندار شوند، نباید به آن ها مزایاى زیادى بدهیم. اگر بدون استفاده از این دو حربه تهدید و تطمیع، بتوانیم آن ها را به عقیده اى معتقد کنیم، آن اعتقاد درونى خواهد بود; یعنى اعتقادى که نه براى جلب منفعت است و نه به دلیل ترس از قدرت. وقتى نوجوان مجبور به دین دارى نشود (و در دوره کودکى، سالم و عارى از انحراف پرورش یافته باشد) و دین به نحو منطقى و در شرایط مناسب به او عرضه گردد، با توجه به این که به تفکر انتزاعى رسیده است اگر دلایل و اعتقادات ما محکم و قابل دفاع باشد، دین یا مذهب را خواهد پذیرفت و این دین دارى او وراثتى یا ریاکارانه و هم راه با ناخالصى نخواهد بود، بلکه «دین خالص» خواهد بود و در پى آن، به دستوراتش عمل خواهد کرد. در دین اسلام، تأکید فراوان بر این مطلب مى شود که اصول دین تقلیدى نیست، بلکه فرد باید با آگاهى و آزادى آن را بپذیرد. بنابراین، باید تلاش کنیم که کودک و نوجوان را به طریقى مثبت و ترغیب کننده، به دین دعوت نماییم و از افرادى که داراى مبناهاى اعتقادى و فکرى قوى هستند در این زمینه، کمک بگیریم. باید توجه داشته باشیم که کودک و به ویژه نوجوان، در مقابل برخوردهاى آمرانه، مقاومت مى کند. اگر والدین مى خواهند فرزندان آن ها نمازخوان و معتقد بار آیند، سعى کنند اولاً، خودشان عامل به دستورات و تعالیم دینى باشند و به دور از ریا و با خلوص نماز را به پاى دارند و خودشان بدان معتقد باشند. ثانیاً، توجه داشته باشند که در دوران کودکى، فرزندانشان را با نماز و مجالس و محافل مذهبى مأنوس سازند و سعى کنند که خاطرات خوشى را در ذهن آنان ایجاد نمایند و از سخت گیرى، اجبار و اکراه آن ها خوددارى ورزند. پدرى که براى بیدار کردن دختر تازه بالغ خود براى اداى نماز صبح، دستى به گیسوان او مى کشد و با نوازش و محبت او را از خواب شیرین صبحگاهى بیدار مى کند، انجام این تکلیف دینى را با شیرینى محبت پدرانه خویش مى آمیزد و عبادت را در کام فرزندش شیرین مى سازد.

ثالثاً، والدین نسبت به مسأله نماز و مسائل اعتقادى هم چون سایر مسائل حساسیت نشان دهند. اگر آن ها به سفارش ها و سیره ائمّه اطهار(علیهم السلام) و بزرگان دین عمل کنند، قطعاً فرزندانى معتقد و با نماز خواهند داشت.

3. آموزش تدریجى مسائل دینى

آموزش معارف و مسائل دینى داراى مراتب و درجاتى است و هر مرتبه و درجه اى از آن، اصول و مقتضیاتى دارد که باید مراعات شود. تفاوت این مراتب و درجات به دلیل تفاوت هاى فردى در رشد استعدادهاى ذهنى و روحى و نیز تفاوت در معلومات و تجربیات و شرایط گوناگون اجتماعى و فرهنگى در متعلّمان است. بدین روى، باید مطالب و مفاهیم آموزشى و دینى متناسب با سطح درک و قواى ذهنى و روانى متعلّمان باشد. والدین و بزرگ سالان نباید توقّع داشته باشند که کودک آن ها سریع اهل عبادت و نماز شود. برنامه عادت دادن و آموزش آن ها به نماز باید بر اصل تدریج مبتنى باشد. کودک نباید یکباره بار سنگینى از وظایف دینى را بر دوش خود احساس کند و خود را به انجام آن موظف بداند. تکالیف سنگین و زودهنگام و خارج از طاقت و توان کودک ممکن است صدمه اى جبران ناپذیر بر اعتقادات دینى و مذهبى او وارد آورد. در تعالیم اسلامى، توصیه هاى فراوانى در زمینه آموزش تدریجى مسائل دینى آمده است. امام جعفر صادق(علیه السلام)مى فرمایند: «وقتى کودک به سن سه سالگى رسید، از او بخواهید که هفت بار «لا اله الاّ اللّه» بگوید، سپس او را به حال خود واگذارید تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد. در این هنگام، به او آموزش دهید که هفت بار بگوید «محمّدرسول اللّه» و سپس تا چهارسالگى او را آزاد بگذارید. در آن هنگام، از وى بخواهید که هفت مرتبه «صلى اللّه علیه و آله» را تکرار نماید و سپس تا پنج سالگى او را رها کنید. در این وقت، اگر کودک دست راست و چپ خود را تشخیص داد، او را در برابر قبله قرار دهید و سجده را به او بیاموزید و در سن شش سالگى رکوع و سجود و دیگر اجزاى نماز را به او آموزش دهید. وقتى هفت سال او تمام شد، به او بگویید دست و صورت خود را بشوید (در مورد وضو نیز به تدریج، وضو گرفتن را به او بیاموزید) سپس به او بگویید نماز بخواند. آن گاه کودک را به حال خود واگذارید تا نُه سال او تمام شود... در این هنگام، وضو گرفتن صحیح را به او بیاموزید و او را به نماز خواندن وادارید». در مورد روزه گرفتن نیز به همین صورت است. امام صادق(علیه السلام)مى فرماید: «ما اهل بیت هنگامى که کودکانمان به پنج سالگى رسیدند، دستور مى دهیم نماز بخوانند. پس شما کودکان خود را از هفت سالگى به نماز امر کنید. و ما در هفت سالگى امر مى کنیم به اندازه توانایى شان نصف روز و یا بیش تر و یا کم تر روزه بگیرند و دستور مى دهیم هنگامى که تشنگى و گرسنگى بر آنان غالب شد، افطار کنند. این کار براى آن است که به روزه گرفتن عادت کنند. پس شما کودکان خود را در نُه سالگى (در مورد پسران) به اندازه توانایى شان امر به روزه گرفتن کنید و چون تشنگى و گرسنگى بر آنان غالب گردید، افطار کنند». تعالیم اسلام به صورت تدریجى به مردم عرضه گردیده و قرآن نیز به تدریج بر مردم خوانده شده، شراب و ربا هم تدریجاً تحریم گردیده است. بعضى از والدین و مربیان ـ متأسفانه ـ قصد دارند در فرصتى کوتاه و سریع فراگیران خود را به سر منزل مقصودى که در ذهن خود دارند، برسانند، بدون این که آنان خود فرصت دست یابى خویش را فراهم نمایند. علماى تعلیم و تربیت در این باره چنین اظهارنظر کرده اند: اگر پیام تربیتى با سرعت و تعجیل و بدون درنظر گرفتن فرصت درون سازى از جانب کودک به او ارائه گردد (هر چند یک انتقال صورى انجام گرفته است)، اثر آن پایدار و مانا نخواهد بود. بنابراین، بهتر است کودک هر چیزى را هرچند اندک باشد، خوب یاد بگیرد و هضم و جذب نماید، وگرنه دیگران و خود را با دانش سطحى و قشرى خویش گول خواهد زد. آنچه تاکنون مشخص گردیده نشان دهنده آن است که سرعت بیش از اندازه و به دور از توانمندى و جذب ظرفیت طبیعى کودک، فرایند درون سازى مفاهیم تربیتى را مختل مى سازد. در واقع، هماهنگى مشترک بین توانایى و قابلیت مترّبى از یک سو و امکانات مناسب تربیتى از سوى دیگر است که میزان سرعت متناسبى را مى طلبد که تشدید و یا تخفیف بیش از حد آن به اختلال در فرایند تربیت و حتى اختلال در تعادل شخصیت متربّى منجر مى گردد. یافته هاى اسمداسلاند (smed slund) 1961 نیز نشان مى دهد که اگر فرایند تربیت در قالب مراحل تحوّل روانى با تسریع بیش از حد همراه باشد، یادگیرى مفاهیم و ارزش هاى اخلاقى ـ تربیتى ناپایدار خواهد بود تا حدى که کودک قادر به تعمیم اصول یادگرفته شده به شرایط جدید و موقعیت هاى تازه نیست. مربیان آگاه، عالم و بصیر زمان مناسب را تشخیص داده و آموزش را بر مبناى آمادگى و توانایى ذهنى و روانى کودک منطبق کرده، نتیجه مطلوب را به دست مى آورند.

4. اعتدال در آموزش مسائل دینى

اعتدال و میانه روى، زیربناى تعالیم است، به گونه اى که در همه دستورات و مقرّرات آن، از هرگونه افراط و تفریط جلوگیرى به عمل آمده است; در عبادت، تحصیل علم، خوردن، پوشیدن، رفاقت، دشمنى و در سایر شؤون زندگى، همه جا میانه روى توصیه شده است. اصل تعادل از اصولى است که در قرآن کریم بدان عنایت شده است. خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید: «وَ لَذلِکَ جَعَلناکُمْ اُمَّةَ وسطاً» (بقره: 143) ما شما را امّتى میانه و معتدل قرار دادیم. هم چنین در حیات سراسر نورانى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)و ائمّه هدى(علیهم السلام)، در تمامى اعمال و رفتارشان مى توان تعادل را مشاهده کرد. امام على(علیه السلام) درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى فرماید: «سیرتُه القصد» سیره آن حضرت تعادل و میانه روى بود. انسان موجودى است چند بعدى و چند کانونى. اسلام نیز، که دین جامع و کاملى است، به تمام نیازهاى انسان توجه کرده است. براى رشد، تعالى و کمال بشر، لازم است همه ابعاد انسان به صورت هماهنگ و متعادل رشد و تکامل یابد تا انسان حقیقى پرورش یافته، انسانیّت او تحقق یابد. عدم توجه به تمام ابعاد وجودى انسان و یا توجه بیش از حد به یک بعد و نادیده گرفتن ابعاد دیگر، جامعیت و وحدانیت وجود آدمى را نادیده گرفته، انسان را یک بعدى و تک ساحتى مى سازد. اگر انسان را فقط در یک بعد ببینیم و او را در همان بعد تربیت کنیم، در حقیقت، موجبات مرگ و نابودى شخصیت انسانى او را فراهم کرده ایم. متأسفانه بیش تر انسان ها و بسیارى جوامع فاقد این اصل در زندگى بوده و هستند و در دام افراط و یا تفریط غلتیده اند و از مسیر صحیح و تعادل و تکامل خارج شده اند. ریشه بسیارى از انحرافات فردى، اجتماعى، اخلاقى و روانى را مى توان در عدم رعایت اصل تعادل جستوجو کرد. دکتر رجبعلى مظلومى مى نویسد: «میانه روى در عبادت هم باید مراعات شود. درست است که توصیه ها و تشویق هاى پیشوایان دین هر انسانِ محبّ پروردگار را به انجام عبادات راغب مى گرداند، اما توانایى ها و آمادگى هاى روحى او نیز شرط است. اگر او با تحمیل عبادت بر خود، لذّت عبادت را از خویش سلب کند و خود را در آن به تکلّف اندازد، نه عبادت او عبادتى سالم محسوب مى شود و نه خود او از عبادتش بهره معنوى مى برد». ظرفیت انسان براى عبادت، محدود است. از این رو، باید سعى شود عبادت با نشاط باشد. اگر نشاط از بین برود، عبادت جنبه تحمیلى پیدا مى کند و در حکم خوردنى نامطبوع و مهوّعى مى گردد که واکنش بدن پس زدن و نپذیرفتن آن است. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند: «دین اسلام دینى است متین، محکم و منطقى و مبتنى بر ملاحظات دقیق روانى و اجتماعى; سفارش مى کند که با مدارا و متانت حرکت کنید و عبادت خود را مبغوض و منفور نفس خویش قرار ندهید; به گونه اى عمل نکنید که نفستان عبادت را دشمن بدارد، بلکه طورى عمل کنید که نفس، عبادت را دوست بدارد و مجذوب آن گردد. مانند اسب سوارى نباشید که در اثر تندى و شتاب زیاد (سواره اى که میزان توانایى مرکوب را در نظر نمى گیرد و تنها شلاق را مى شناسد: (نه خود به مقصد مى رسد و نه براى مرکب او کمر و توانایى مى ماند (زانو مى زند و قدم از قدم نمى تواند بردارد). پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) همان گونه که با غرق شدن در مسائل مادى و شهوانى مخالف بودند، با رهبانیت و عبادت هاى صوفیانه نیز مخالفت مىورزیدند و در برخورد با کسانى که نسبت به مسائل زندگى بى اعتنا شده و به عبادت پرداخته بودند، مى فرمودند: «بدن شما و زن و فرزند و یارانتان بر شما حقوقى دارند و باید آن ها را رعایت کنید». عثمان بن مظعون، که از یاران پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و از مسلمانان فداکار بود، روزى هم سرش خدمت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: شوهرم، عثمان، مدتى است از کار و زندگى دست کشیده و کمر به عبادت خدا بسته است. او تمام روزها روزه مى گیرد و تمام شب ها را به نماز و عبادت مى گذراند. رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) که همواره درس اعتدال و میانه روى به مردم مى دادند و با هرگونه افراط و تفریط مبارزه مى کردند، از شنیدن این خبر غضبناک شدند و بلافاصله به جایگاهى که عثمان براى عبادت انتخاب کرده بود، رفتند. عثمان مشغول نماز بود، وقتى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)را دید، زود نماز را به پایان رسانید و در پیشگاه آن حضرت عرض ادب کرد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود: «اى عثمان، خداوند در آیین من رهبانیت و ترک دنیا قرار نداده، بلکه مرا با دینى پاک و آسان و گشاده مبعوث کرده است. من که پیامبر شما هستم، هم روزه مى گیرم، هم نماز مى خوانم و هم به زن و زندگى خود مى رسم. کسى که آیین مرا دوست دارد، باید روش هاى مرا سرمشق خود قرار دهید. یکى از روش هاى من ازدواج و تشکیل خانواده و توجه به زن و زندگى است». امام جعفرصادق(علیه السلام) مى فرماید: «در جوانى، سخت مشغول عبادت بودم. پدرم به من فرمود: فرزندم، (زیاد خود را خسته مساز) کم تر از این مقدار هم مى توانى انجام دهى. به درستى که خداوند اگر بنده اى را دوست داشته باشد، به عبادت اندک او راضى خواهد شد». هم چنین ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام)روایت کرده است: «(زمانى که به همراه پدرم به حج مشرف شده بودم) روزى با پدرم طواف مى کردم، در حالى که جوان بودم. (در یکى از شوط ها،) سخت مشغول عبادت بودم و عرق مى ریختم. در این حال، پدرم از کنارم عبور مى کرد، مرا دید و فرمود: جعفر! فرزندم! اگر خداوند بنده اى را دوست داشته باشد، او را به بهشت مى برد و از او به عبادتى اندک خشنود مى شود». فجیع عقیلى مى گوید: امام حسن(علیه السلام)به من فرمود: هنگامى که پدرم در حال احتضار بود، وصیت کرد: در عبادت، میانه رو باش و آنچه را همیشه مى توانى انجام دهى و در توان توست، انجام ده (نه آنچه را که تاب و توان آن را ندارى)». بى اطلاعى برخى از والدین و مربیان از مراحل رشد و تحوّل روانى کودکان و نوجوانان و هم چنین ناآگاهى آنان از روش هاى برخورد ائمّه اطهار(علیهم السلام)در این زمینه، و نیز اتّکا به دانسته ها و تجربیات غیرعلمى و غلط خویش و نیز اظهارنظرهاى غیر مسؤولانه بعضى از مبلّغان، که سخنانشان پایه و اساس دینى، علمى و منطقى ندارد، موجب مى شود چنان رفتارى با کودکان و نوجوانان داشته باشند، که بعضاً به حال آن ها مضر است. تأکید بیش از حد والدین و علاقه مفرط آنان به مذهبى شدن فرزندانشان و بى توجهى به توان، استعداد و نیازهاى روحى و روانى آنان و خارج شدن از مرز اعتدال، عواقب ناگوار و نامطلوبى در پى خواهد داشت.

5. تکرار و مداومت در آموزش مسائل دینى

تکرار و استمرار سبب یادگیرى درست، سرعت عمل و کسب مهارت در هر زمینه اى مى شود. «کار نیکو کردن از پر کردن است». هیچ کس نمى تواند منکر باشد که اگر مفاهیم و لغات آموخته شده از زبان بیگانه، تمرین و تکرار نشود، دیر یا زود به فراموشى سپرده مى شود. تحقیقات ابینگموس نیز این مطلب را تأیید مى کند که روش تمرین و تکرار در یادگیرى مطالب و مفاهیم تأثیر دارد. به عنوان مثال، تجربه کرده ایم که کودکان جدول ضرب را در دوران ابتدایى از همین طریق یاد مى گیرند. دکتر قائمى در این باره مى نویسد: «براى تقویت و ایجاد رفتارى ثابت و عادتى استوار در کودک و نوجوان، باید از مجراى «تکرار» وارد شد. بسیارى از افکار و اعمال در سایه تمرین و عمل مکرّر در انسان تثبیت مى شوند. حتى ایمان آدمى هم نوعى تثبیت در سایه عمل است (لا یثْبُتُ الایمان اِلاّ بِالْعَمَلِ) و هر قدر عمل مکرّرتر باشد، امکان تثبیت آن بیش تر خواهد بود. هم چنین در تربیت دینى، این اصل وجود دارد که از راه ظاهر و عمل ظاهرى، مى توان در باطن نفوذ داشت و بر عکس. کودک را باید به مظاهر عمل و تکرار در این ظاهر انس دهیم تا باطن او شکل گیرد. تجارب و تعالیم علمى نشان داده اند که حتى عمل ریایى، در صورت تکرار، در فردى تثبیت مى شود و پس از تثبیت، مى توان یک عمل ریایى را به صورت واقعى و بى ریا درآورد، بدان شرط که نیّت عمل را عوض نمایند. این روش، خصوصاً در مورد کودک مؤثر است; مثلاً، ممکن است کودک و یا نوجوانى از طرف امام جماعت و... تشویق شود و خاطره خوشى در ذهنش شکل گیرد و مدتى به خاطر همین تشویق به مسجد برود، ولى پس از مدتى جاذبه هاى معنوى مسجد و حالات نمازگزاران به هنگام نماز، کودک و نوجوان را مجذوب خود نماید و فردى مذهبى بار آید. بدین سان، ما کودک را به تکرار ظاهر در عبادت سوق مى دهیم تا زمینه براى انس او به عبادت، تثبیت عمل و ایجاد عادت در او فراهم آید. به ویژه که طبیعت کودک طبیعت تکرار است. یک کتاب قصه را اگر ده ها بار برایش بخوانیم، خسته نمى شود و باز مى خواهد آن را برایش تکرار کنیم. پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) بزرگ مربّى مکتب اسلام، در زمینه آموزش نماز و تکرار آن براى نوه گرامى شان، حضرت امام حسین(علیه السلام)چنین رفتارى داشتند. گویند: روزى رسول مکرّم حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)، قصد خواندن نماز داشتند و امام حسین(علیه السلام)در کنار جدّ بزرگوارشان، درصدد هم راهى با آن حضرت بودند. پیامبر(صلى الله علیه وآله)تکبیر گفتند، ولى امام حسین(علیه السلام)نتوانستند آن را تکرار کنند. پیامبر(صلى الله علیه وآله)تکبیر دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم را گفتند. در نهایت، براى هفتمین بار، تکبیر امام حسین(علیه السلام) صحیح ادا شد و نماز آغاز گردید. این شیوه رفتار نبى مکرّم(صلى الله علیه وآله)مى تواند الگوى خوبى براى والدین و مربیان باشد. آنان باید همانند پیامبر عظیم الشأن(صلى الله علیه وآله)مراحل رشد کودک را در نظر گرفته، سعى کنند با صبر و حوصله، به نیازهاى فطرى کودکشان پاسخ دهند. هنر بزرگ والدین و مربیان در این است که دنیاى کودک را درک نمایند و بدانند که برخى از مسائل که ممکن است براى بزرگ سالان خسته کننده باشد، براى کودکان لذت بخش است. کودک از تکرار مکرّرات خسته نمى شود; ذکر مکرّر قصه ها و داستان ها آنان را اصلاً خسته نمى کند; به خصوص اگر بیان این داستان ها با صوت خوش و آهنگ مطلوبى باشد، آنان کاملاً مجذوب و علاقه مند مى شوند. مادران در این باره خوب مى دانند که بعضى از قصه ها را صدها بار تکرار کرده اند و باز هم کودک به آن علاقه نشان داده است. از این رو، توصیه مى شود که والدین نماز را با حال و با صوت و آهنگ موزونى قرائت کنند تا کودکان بیش تر مجذوب کلام الهى شوند. براى این کار مى توانند به قرائت نمازهاى علماى ربّانى گوش فرا دهند و از آن ها بهره گیرند. در پایان، متذکر مى شود که والدین صبورانه در مقابل رفتارهاى کودک عمل کنند و بدانند که سرنوشت و آینده کودک به دست آنان رقم مى خورد. به تعبیر دیگر، کودکان آیینه تمام نماى والدین هستند. اگر آنان با حال و حوصله و توجه و عشق نماز را اقامه کنند و بهترین حالات آنان زمانى باشد که به نماز مى ایستند، مسلّماً فرزندانشان نیز چنین شیوه اى را پیشه خود خواهند کرد.

6. آسان گیرى در آموزش مسائل دینى

رسول خدا(صلى الله علیه وآله)در مناسبت هاى گوناگون، به دفعات و با تأکید، مى فرمودند: «اسلام دین آسانى است و دین دارى مشکل نیست. مبادا افراد نادان بر خود سخت بگیرند و مبادا متولّیان امور دینى کارى انجام دهند که مردم تصور کنند دین دارى مشکل است و با سخت گیرى هاى بى جا مردم را از دین فرارى دهند». روزى پس از نماز، مردم اطراف پیامبر(صلى الله علیه وآله) را گرفتند و از ایشان مسأله اى پرسیدند. چند بار سؤال کردند: آیا فلان کار اشکال دارد؟ آن حضرت فرمودند: نه، اشکال ندارد. «اى مردم، دین خدا در آسانى است. » این سخن را پیامبر(صلى الله علیه وآله) سه بار تکرار کردند. قرآن به صراحت، اعلام کرده که تکالیف دینى سخت نیست. در این باره، آیات ذیل قابل توجه است:

ـ «خداوند آسانى را براى شما مى خواهد و سختى و مشقّت برایتان نمى خواهد. »

(بقره: 185)

ـ «خداوند در دین اسلام، تکلیف سختى بر شما تحمیل نکرده است. » (حج: 78)

ـ «خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمى کند. » (بقره: 286)

پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند: خداوند اسلام را تشریع کرد و آن را سهل و آسان و گشاده قرار داد، نه سخت و تنگ»ایشان وقتى افرادى را براى تبلیغ و ارشاد مردم و آشنا کردن آن ها با مبانى اسلام اعزام مى کردند، یکى از مهم ترین رهنمودهایشان این بود که «مژده بدهید، نترسانید، آسان بگیرید و سخت نگیرید». در برنامه هاى جمعى و عبادات اجتماعى اسلام، روى موضوع خوددارى از تندروى و سخت گیرى و خسته کردن افراد عنایت خاصى مبذول گردیده و اولیاى گرامى(علیهم السلام)توصیه هاى فراوانى نموده اند که مبادا از رعایت حال و حفظ نشاط افراد غفلت شود و در عبادات و مراسم اسلامى، به جاى جاذبه و علاقه و سازندگى، تنفّر و دافعه صورت گیرد. به همین دلیل، در احادیث متعددى، توصیه شده است که نمازهاى جمعه و جماعات به گونه اى نباشد که به سبب طولانى شدن و سنگین بودن، حقوق ضعیفان و سالمندان و کودکان تضعییع گردد. در این باب، از سوى اولیاى عظیم الشأن اسلام، توصیه هاى فراوانى رسیده است از جمله:

انس بن مالک روایت کرده که: ـ پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نمازشان از همه کامل تر و کوتاه تر بود. ـ معاذ بن جبل که در یکى از مساجد مدینه پیش نماز بود، روزى در نماز جماعت سوره بزرگى را تلاوت کرد و نماز را آن قدر طول داد که مردى در اثر خستگى و ناتوانى طاقت نیاورد و نتوانست نماز خود را با جماعت به پایان برساند; در میان نماز، قصد فرادا کرد، نماز خود را تمام نمود و به سراغ کار خود رفت. وقتى این خبر به اطلاع پیامبر(صلى الله علیه وآله)رسید، آن حضرت بسیار ناراحت شدند و دستور دادند معاذ را حاضر کنند. آن گاه با ناراحتى به او فرمودند: «یا مَعاذ، ایّاکَ اَنْ تکوُنَ قَتاناً»; اى معاذ، این طور نباشد که مردم را از نماز جماعت فرارى بدهى. آسان گیرى در مسائل دینى کودکان، از اهمیت مضاعف و بسزایى برخوردار است. در دوران خردسالى، در نماز باید به گونه اى عمل کنیم که کودک احساس خستگى نکند. نباید نماز را براى او سنگین و کسل کننده بسازیم. به مصلحت اوست که نمازها را با ذکرهاى طولانى و رکوع و سجودهاى خسته کننده، طولانى نکنیم. حتى سفارش شده است به خاطر چند کودکى که با شما به نماز ایستاده اند، آن را سریع تر بخوانید، از برخى کارهاى مستحبى صرف نظر کنید، هشیار باشید که او کودک است و حال و روحیه شما را ندارد، به ویژه که از حالات و رفتار شما سردرنمى آورد و معناى عبارات شما را نمى فهمد. مرحوم میزراى نورى در مستدرک الوسائل مى نویسد: امام سجاد(علیه السلام)کودکانى را که نزد ایشان بودند، وامى داشتند تا نماز «ظهر و عصر» و «مغرب و عشا» را با هم بخوانند. به آن حضرت اعتراض شد، فرمودند: «این کار براى آن ها سبک تر و بهتر است و سبب مى شود به خواندن نماز پیشى بجویند و براى خوابیدن یا سرگرمى با کار دیگرى نماز را ضایع نسازند. » امام، کودکان را به چیز دیگرى غیر از نماز واجب دستور نمى دادند و مى فرمودند: «اگر قدرت و طاقت بر خواندن نمازهاى واجب داشتند، آنان را محروم نسازید». ابن قداح روایت کرده است که امام صادق(علیه السلام)فرمودند: «ما به فرزندان خود دستور مى دهیم مادامى که در حال وضو هستند و مشغول کار دیگرى نشده اند، نماز ظهر را با نماز عصر، و نماز مغرب را با نماز عشا بخوانند».

خاطره اى خواندنى از یکى از عرفاى بزرگ گویاى این مطلب است که اگر الگوهاى کودک و نوجوان اشخاصى عالم، آگاه، بصیر و آشنا به مسائل تربیتى باشند، مى توانند اثرات سازنده و مثبتى بر کودک و نوجوان بگذارند: روزى از سهل شوشترى، که از عرفاى بزرگ و اهل کرامات بود، پرسیدند: چگونه به این مقام و مرتبه رسیدى؟ پاسخ داد: «در کودکى نزد دایى ام زندگى مى کردم. وقتى هفت ساله بودم، نیمه شب ادرار به من فشار آورد، به ناچار از رخت خواب برخاستم و به دست شویى رفتم. وقتى برگشتم که بخوابم، دایى ام را دیدم که رو به قبله نشسته، عبایى به دوش کشیده، عمامه اى دور سرش پیچیده و مشغول نماز خواندن است. از حالت او خوشم آمد. کنارش نشستم تا نمازش تمام شد، آن گاه از من پرسید: پسر، چرا نشسته اى؟ برو بخواب! گفتم: از کار شما خوشم آمده و مى خواهم پهلوى شما بنشینم. گفت: نه، برو بخواب. رفتم و خوابیدم. شب بعد نیز از خواب بیدار شدم. وقتى از دست شویى برگشتم، باز هم دایى مشغول نماز خواندن بود. کنارش نشستم. به من گفت: برو بخواب. گفتم: دوست دارم هر چه شما مى گویید، من هم تکرار کنم. دایى ام مرا رو به قبله نشانید و گفت: یک مرتبه بگو: «یا حاضر و یا ناظر» من هم تکرار کردم. سپس دایى گفت: براى امشب کافى است، حالا برو بخواب. این کار چند شب تکرار شد و هر شب عبارت «یا حاضر و یا ناظر» را چند بار تکرار مى کردم. کم کم، وضو گرفتن را هم آموختم و پس از آن که وضو مى گرفتم، هفت بار مى گفتم: «یا حاضر و یا ناظر». بالاخره، کار به جایى رسید که من بدون این که نزد دایى بروم، خودم قبل از اذان صبح بیدار مى شدم و پس از نماز تسبیح به دست مى گرفتم و پیوسته تکرار مى کردم: «یا حاضر و یا ناظر» و از این کار حظّ روحانى مى بردم تا این که به این مقام و مرتبه رسیدم». بعضى از والدین و مربیان اصرار دارند، حتى از روى جبر و اکراه، بدون توجه به حال و روحیه کودک، او را نمازخوان بار آورند، اما ناخودآگاه افرادى لامذهب و عقده اى مى پرورانند. چنین افرادى در نخستین فرصتى که به قدرت و استقلالى دست یابند، ترک دین و عبادت خواهند گفت. روشن است که مسؤولیت چنین کارى بر عهده کسانى است که چنین زمینه اى فراهم ساخته اند. آموزش مسائل مذهبى به کودکان و نوجوانان، آگاهى، بصیرت و فنون تربیتى را مى طلبد. والدین باید بدانند که شیوه هاى سنّتى و منسوخ، که هیچ سنخیتى با تعالیم آسمانى اسلام و علوم جدید ندارد، جوابگوى نیازهاى کودکان و نوجوانان نمى باشد و با این روش ها نمى توانند کودکان و نوجوانان خود را مذهبى بار آورند. بدین روى، توصیه مى شود با مطالعه و بررسى سیره ائمّه اطهار(علیهم السلام)و سفارش هاى آنان، به تربیت مذهبى کودکان و نوجوانان اقدام نمایند.

7. ایجاد هماهنگى میان خانه، مدرسه و جامعه در آموزش مسائل دینى

یکى از عوامل مؤثر در تکوین شخصیت علمى، معنوى و جسمى کودک و نوجوان، ایجاد هماهنگى و هم کارى مثبت و سازنده بین خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانه ها و) است. براى رسیدن به اهداف تربیت دینى و ترویج فرهنگ نماز، هم کارى همه نهادها، به خصوص نهادهاى فرهنگى و تربیتى، ضرورت تام دارد. خانه، مدرسه و جامعه در انجام وظایف تربیتى و پرورش مسائل دینى مکمّل یکدیگرند. پیوند و ارتباط نزدیک خانه، مدرسه و جامعه در واقع، پیوند استوانه هاى تربیت صحیح و منطقى است. امروزه لازم است مدارس علاقه اى واقعى و باطنى براى حضور مستمر و ارتباط نزدیک دانش آموزان با مساجد در آنان ایجاد کنند. در این زمینه، مدارس نباید تنها به ساختن نمازخانه ها اکتفا کنند. با وجود آن که ساخت و توسعه نمازخانه ها اقدامى مثبت و ارزنده براى رسیدن به ارزش ها و مقدسات والاى دینى است، اما هیچ گاه جاى مساجد و اثرات سازنده آن ها را نمى گیرد. لازم است تمام تلاش دست اندرکاران تعلیم و تربیت (والدین، معلمان، ائمّه جمعه و جماعات و رسانه هاى گروهى) بر این باشد که پیوندى واقعى ـ نه ظاهرى و صورى ـ بین خانه، مدرسه و جامعه ایجاد کنند که با این گونه پیوندى، هم خانه فضاى اسلامى و ارزش هاى معنوى مى شود و هم مدرسه نقش سازنده و هدایتگرى در زمینه ارزش هاى دینى مى یابد; چرا که فضاى حاکم و ارزش هاى معنوى و دینى موجود در خانه و مدرسه هماهنگ و یکسان مى گردد و بسیارى از تعارضات و مشکلاتى را که ممکن است براى کودکان در نتیجه عدم هماهنگى بین خانه، مدرسه و جامعه ایجاد شود، برطرف مى سازد. البته این پیوند باید مستمر باشد، نه مقطعى و وابسته به شرایط خاص. چنین پیوندى یک کار گروهى و یک حرکت اجتماعى را مى طلبد و کارى است بس پیچیده، و با چندبار بردن دانش آموزان به مسجد و حضور فیزیکى آنان نمى توان به نتایج مطلوب و رضایتبخش رسید. فرهنگ انس با مسجد و در رأس آن، نماز به عنوان یک حرکت ارادى، آگاهانه و مستمر، باید از آغاز دوران کودکى در نظام تربیتى خانه، مدرسه و جامعه به عنوان یک اصل مهم تربیتى، مدّنظر قرار گیرد تا فطرت خداجوى کودک به گونه اى رشد و پرورش یابد که هیچ عامل و شرایطى نتواند موجبات انحراف او را فراهم سازد. در آموزش و پرورش قدیم، همه مسؤولیت هاى تربیتى را مدرسه به عهده مى گرفت، اما در تربیت جدید، این حقیقت پذیرفته شده است که آموزش و پرورش مدرسه بدون هم کارى آگاهانه و فعّالانه خانواده، نتیجه مطلوب نخواهد داد; زیرا کودک بیش تر اوقات فراغت خود را در خارج از مدرسه و غالباً در خانه و جامعه مى گذراند و از والدین و جامعه متأثر مى شود که خنثا کردن اثرات محیط خارج از محیط در مدت محدود درسى بسیار سخت و گاهى غیرممکن است. در واقع، امروز اگر خانواده، مدرسه و جامعه نسل جدید را به سوى یک هدف و روش واحدى سوق ندهد، نمى توان امیدى به پیشرفت دینى جامعه داشت و اگر این مثلث تربیتى (خانه ـ مدرسه ـ جامعه) در برنامه ها و روش ها هماهنگى لازم را نداشته باشد، در روند رشد دینى کودک و نوجوان اختلال به وجود خواهد آمد که اولین عارضه آن تعارض است.

حضرت علی (ع) می فرماید: «کودک هفت سال آزاد است و هفت سال مورد ادب و توجه و هفت سال دیگر مورد خدمت و یاور است» (بحار الانوار ج 23 ص 65) از روایات اسلامی استفاده می شود که آغاز تعلیم مدرسه ای کودک در هفت سالگی است.

امام صادق (ع) می فرماید: «کودک هفت سال بازی می کند و هفت سال خواندن و نوشتن می آموزد و هفت سال (مقررات زندگی) حلال و حرام را یاد می گیرد». (اصول کافی ج 6 ص 47 و 46) در هفت سال دوم کودک آمادگی لازم را برای فراگیری معلومات و آداب اسلامی پیدا می کند.

 نکته ای که باید در همه مراحل در نظر گرفته شود، این است که محتوای آموزشی و تعلیم باید با مسائل روز و مورد نیاز فراگیران و نیز شرایط محیطی و اجتماعی آنها مرتبط باشد.

 علی (ع) می فرماید: «فرزندان خود را به عادات و آداب خود مجبور نکنید؛ زیرا آنها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شده اند.» (نهج البلاغه گفتار 240) تربیت و پرورش کودکان یکی از اموری است که در سنت اسلامی بسیار مورد اهمیت واقع شده است.

 این در حالی است که بیشتر والدین تنها به طور غریزی به تربیت کودکان خود می پردازند و هیچ آموزش یا مطالعه ای در این زمینه ندارند. برای رفع این کمبود، کارهای بسیار زیاد و عمیقی لازم است تا پاسخگوی مشکلات روزمره کودکان و نوجوانان باشد. آنچه در این نوشتار خواهد آمد، نگاهی بسیار کوتاه به دیدگاه های سنت اسلامی در زمینه تعلیم و تربیت است.

 امید است که قدمی در نشان دادن خلا موجود و ایجاد انگیزه ای برای تحقیق در این زمینه برداشته باشیم.

 1- فطرت کودکان : از جمله مهمترین نکاتی که درخصوص آموزش دینی کودکان در روایات آمده است ، مساله فطری بودن توجه به دین و خداست.رسول اکرم (ص) فرمود: «هر نوزادی با فطرت خدایی به دنیا می آید و پرورش می یابد ، مگر این که پدر و مادر او را به سوی یهودی گری یا مسیحی گری بکشانند.» (بحارالانوار ج 3 ص 281) و نیز آمده است که موسی به خدا عرض کرد: «پروردگارا! کدامیک از اعمال نزد تو برتر است؟ خطاب رسید: محبت به کودکان ؛ چرا که من فطرت آنها را بر پایه اعتماد به یگانگی خود قرار دادم.» (آیین تربیت ص 381) تمام این احادیث نشان می دهد که باید پدر و مادر محیطی مناسب برای کودک فراهم آورند تا حقایقی یا عقایدی که ریشه های آن در نهاد و فطرت کودک نهفته است ، به منصه ظهور برسد.

 2- کنجکاوی و چراجویی : کودک از دنیای بسته پا به دنیای وسیع می گذارد، بنابراین می خواهد از اسرار آنها سر در آورد. بدین سان غریزه اوست که از منشا پدیده ها بپرسد. از روابط علت و معلولی آن سوال کند. این زمینه مناسبی برای کودک است که والدین ؛ فرصت را غنیمت شمارند و واقعیت ها را برای او توضیح دهند.

  3- رغبتها : انسان به طور کلی موجودی است اجتماعی و خواهان زیستن در اجتماع است ؛ از این رو اگر بخواهد با آنها بجوشد و در پس آنها عرض وجود کند، باید تقلید کند. این زمینه ای مناسب برای آموزش جنبه های مذهبی است.

 کودک می خواهد رفتار افراد بزرگتر را تقلید کند؛ پس در حضور او نمازتان را بخوانید و یا او را همراه خود به مسجد ببرید. کودک رغبت دارد خود را در جای بزرگترها قالب بزند، پس زمینه ارتباط او را با بزرگتران فراهم کنید. تا آداب زندگی ؛ معاشرتی ، اخلاقی و در کل آداب و رسوم مذهبی را از این طریق بیاموزد.

 4- ارائه الگوهای مثبت :در این روش از داستان انبیا و ائمه بخصوص دوران طفولیت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) استفاده می شود.

 

5- حس غرور و خودپسندی : امری است که بدون شک در بین تمام انسانها وجود دارد می توان از حس غرور مثبت کودک استفاده کرد مثلا به او گفت که من مطمئنم که تو می توانی نماز بخوانی.

 6- مراحل پرورش مذهبی کودک :رسول خدا (ص) فرموده اند: «فرزندان خود را به سه خصلت تربیت کنید: محبت پیامبرتان و محبت خاندان او و قرائت قرآن». شک نیست که هر سنی مقتضایی برای خودش دارد و باید طبق آن برنامه ریزی کرد. در کتب روایتی دوره 21ساله تعیین شده است که به 3دوره 7ساله تقسیم می شود و هر کدام به دوره جزیی تری قابل تقسیم است.

 7سال اول : دوره تکوین است

 پرورش مذهبی در حقیقت از همان روز تولد با گفتن اقامه و اذان در دو گوش کودک آغاز می شود و بتدریج این آموزش ها تا 3سالگی تکامل می یابد. مرحله رشد دیگری از 5سالگی آغاز می شود که در این مرحله باید متوجه تفاوت کودکان در امر رشد و نمو باشیم.

 تحقیقات روان شناسی ، تفاوت های کودکان را از نظر میزان و ظرفیت یادگیری و نیز رشد و نمو عقلی آنها، مدنظر قرار داده است.اصول تربیتی اسلام از همان ابتدا توجه و نظر خود را به وجود تفاوت های رشدی در 5سالگی با مطرح کردن سوال زیر جلب کرده است.الیهما یمینک من شمالک؟ راستت از چپت کدام است؟ اگر کودک بتواند به این سوال پاسخ بدهد ، مرحله رشد قبلی خود را پشت سر گذاشته است.امام صادق (ع) سفارش کرده اند که در 5سالگی ، به کودک ، سجده آموزش داده شود. همچنین امام می فرمایند: «کودک خود را تا 6سالگی فرصت دهید، سپس او را در فراگیری کتاب به مدت شش سال تربیت کنید. (وسائل باب 82 حدیث 2) شارع اسلام در زمینه های دیگر تشریعی نیز به تفاوت بین کودکان توجه دارد مانند حدیثی که درباره اقامه نماز میت برای کودک متوفای 5ساله وارد شده است.از حضرت صادق (ع) سوال شد؟ «آیا اگر کودک 5ساله ای بمیرد، باید نماز میت بر او خواند؟ حضرت فرمود: اگر نماز را فهمید و درک می کرد، بر او نماز خوانده شود». (وسائل باب 13حدیث 4).

 7 سال دوم ، دوره پرورش دینی است

 در این دوره است که کودک از حکم وضعی به حکم تکلیفی باید عمل کند. علاوه بر آموزش اعمال واجب اعم از روزه و نماز در 7سالگی ، امام صادق (ع) در زمینه تعلیم احادیث اسلامی می فرمایند: «احادیث اسلامی را به فرزندان خود هر چه زودتر بیاموزید ، قبل از آن که مخالفان بر شما سبقت گیرند». (کافی ج 6 ص 76) امام صادق (ع) درباره روزه گرفتن کودکان می فرمایند: «ما به کودکان خود در 7سالگی می آموزیم که هر قدر طاقت دارند، نصف روز باشد ، یا بیشتر و یا کمتر روزه بگیرند و هرگاه گرسنگی بر تشنگی بر آنان غلبه کرد، افطار کنند ، تا این که به روزه گرفتن عادت کنند و آن را تحمل نمایند. پس شما از کودکان خود بخواهید که در 9سالگی هر قدر که طاقت روزه دارند، روزه بگیرند و هرگاه که تشنگی بر آنان غلبه کرد، افطار کنند». (فروع کافی ج 2 ، ص 124) ایمان واقعی به مذهب از حدود 12سالگی در کودک پیدا می شود و در این سن تا حدود قابل توجهی می توان معنای اصیل مذهب را به او منتقل کرد. ضمنا مبانی اخلاقی و تربیتی ، به آداب معاشرت و رسوم و سنن در همین دوره باید به کودک آموزش داده شود. پایان این دوره همزمان با دوره نوجوانی است و کودک با تجاربی که در زمینه های مختلف به دست آورده ، بالنسبه به فردی مستقل و صاحب نظر می شود.

7 سال سوم ، دوره تمرین و عمل است

 در این دوره نیز که خود به 3مرحله پایانی نوجوانی ، دوران بلوغ و دوره جوانی تقسیم می شود، بیشتر توجه والدین باید به دوران بلوغ باشد که دوره رشد احساسات و نوعی تولد مجدد است و دوره ای است که نیاز آنان به راهنمایی ، به اوج خود می رسد. ایمان به مذهب از 16سالگی اوج می گیرد و در صورتی که به الگوی کاذبی برخورد کردند، در جنبه مذهب ، خطراتی برایشان وجود خواهد داشت.

 پایان بلوغ و از حدود 18سالگی ، دوره استقلال تقریبی است.

 دقت و استدلال منطقی در او رشد می کند و می توان از این طریق به آموزش مذهبی و دینی او پرداخت.

تربیت دینی کودکان

در چند بخش از دین ، سلامت خانواده به موضوع تربیت دینی کودکان پرداختیم . با توجه به حساسیت این موضوع بویژه درعصر حاضر و اهمیت آشنایی خانواده ها با نحوه تربیت دینی کودکان و نوجوانان ، این بخش را نیز به این موضوع اختصاص داده ایم.

این برنامه را با سخنی از امام صادق (ع) آغاز می کنیم . ایشان فرمود:

" روزی موسی (ع ) از خداوند پرسید : خدایا ! برترین اعمال نزد تو کدام است ؟ خداوند فرمود : دوست داشتن کودکان / زیرا من آنها را بر فطرت توحیدی خود آفریدم و اگر آنها را بمیرانم ، همه را به رحمت خود به بهشت داخل می کنم ."روان شناسان می گویند : در دوران کودکی ، فطرت و درون انسان از آلودگیها پاک است و گرد و غبار ناپسندیها بر آن ننشسته است . به همین دلیل ، قلب کودک برای پرورش حس دینی و باورها و اعتقادات ، مساعدتر است . درواقع قلب کودک ، همانند ظرف مهیا و مستعدی است که آماده پذیرش آموزه های معنوی و اخلاقی از جانب والدین ‌و مربیان است . از همین رو ، حضرت عیسی (ع) فرموده است : " هیچ بزرگسالی به ملکوت صعود نمی کند ، مگر آنکه از نو متولد شود . " منظور آن حضرت این است که انسان با بازگشت به خدا ، همانند کودکی که از گناهان پاک است ، پاک می شود و استحقاق صعود به مراتب بالا را پیدا می کند .

رفتارهای دینی برخاسته از حس دینی است و احساس دینی ، ریشه در نیاز انسان به معنویت و تعالی دارد . این نیاز موجب روی آوردن انسان به دین و کوشش او برای پرورش حس دینی است . در جهان امروز به سبب غفلت از فطرت ، بعضی از نیازهای فطری ، ازجمله نیازهای معنوی انسان ، نادیده گرفته شده است . خانواده به عنوان اولین منبع تربیت دینی ، نقش تعیین کننده ای در توجه به کششهای فطری و معنوی انسان دارد . به همین دلیل خانواده در تکوین ساختار اعتقادی انسان بویژه در دوران کودکی ، بسیار موثر است . البته تربیت دینی یک فرایند درونی است که محیط و عوامل بیرونی ، زمینه ساز ظهور آن هستند . اما جهت گیری مثبت و یا منفی این فرایند ، رابطه مستقیمی با ساختار تربیتی خانواده دارد . از این رو توجه والدین به روشها و منشهای مختلف تربیتی ، در چگونگی گرایش فرزندان به آموزه های دینی ، نقش دارد . براساس یافته های روانکاوی ، سنگ بنای اعتقادات و باورهای اولیه ، در نخستین تجربه ها و احساسات دوران کودکی پایه گذاری می شود . به همین دلیل ، اولین باورها و احساسات ، پایدارتر و ماندگارتر است . از آنجا که کودکان نخستین تجربه های دینی خود را در خانواده از والدین می گیرند ، این تجربه های اولیه می تواند بنیادی ترین احساسات دینی را در کودکان شکل دهد . نگرش های اولیه کودک به آداب دینی و چگونگی برپایی آن ، از طریق مشاهده رفتارهای دینی والدین شکل می گیرد . برخی از احساسات و باورها به ضمیر ناهوشیار کودک منتقل می شود . این گونه باورها می تواند قوی تر از رفتارهای آگاهانه، در کودک اثر بگذارد .


گزارشی در این باره


روان شناسان می گویند :


کودکان و نوجوانان بیش از آنکه از رفتار ظاهری و اعمال صوری والدین خود تقلید کنند ، از باورها و نگرشهای پنهان آنها درمورد اعمال و اعتقادات تاثیر می پذیرند . چه بسا والدین در یک خانواده ، اعمال مذهبی را به صورت ظاهری انجام دهند ، اما از نظر ایمان قلبی و یا اشتیاق باطنی ، هیچ نشانه ای در آنها دیده نشود . پیداست که تاثیر تربیتی این گونه والدین در شکل گیری احساس دینی فرزاندان ، ناچیز و چه بسا منفی است .

آقای دکتر عبدالعظیم کریمی ، کارشناس مسایل تربیتی در این باره می گوید :


"
کودکان در ابتدا طبیعتی دین پذیر دارند . اگر راههای پرورش این استعداد ، با ‌آسیب همراه باشد ، حس دین پذیری به احساس دین گریزی تبدیل می شود . یافته های پژوهشی درمورد تربیت دینی نشان داده است که سخت گیری بیش از حد / و سهل گیری بیش از اندازه در فرایند تربیت دینی ، به نتیجه ای نامطلوب می انجامد . خانواده هایی که به دور از نیازهای واقعی و ظرفیتهای روان شناختی کودکان ، اقدام به تحمیل آداب دینی به فرزندان می کنند ، درواقع از تربیت دینی فاصله می گیرند . "آقای دکتر کریمی در ادامه با زدن مثالی چنین می گوید                                              :
"
همانطور که می دانید ، آب دادن به یک گل ، دارای اندازه و تناسب خاصی است . هرگونه زیاده روی ، موجب پوسیدگی و از بین رفتن گل و هرگونه اهمال و عدم توجه ، موجب پژمردگی آن می شود . در انتقال آموزه های دینی نیز باید تناسب سنی ، ظرفیت ذهنی و آمادگی عاطفی و روانی کودکان و نوجوانان را رعایت کرد                       "                                 
آنگونه که روان شناسان تحقیق کرده اند ، حس دینی مانند سایر نیازها و فرایندهای روانی ، طی مراحلی خاص در انسان شکل می گیرد . این مراحل به سن انسان نیز بستگی دارد . تحول رفتار دینی از سوی برخی از روان شناسان به چهار مرحله تقسیم شده است . البته این چهار مرحله با یکدیگر مرتبط هستند . شناخت ویژگیهای هریک از این مراحل و رعایت تناسب آموزه ها با ظرفیتها ، بسیار مهم است . انطباق تکالیف دینی با توان ذهنی و روحی کودکان و نوجوانان به والدین کمک می کند که بتوانند رشد دینی آنها را پایدار و بالنده به پیش ببرند                                                                                 . به نظر برخی از روانشناسان ، مرحله اول این فرایند ، مرحله رفتاری و تقلیدی است . این مرحله از حدود 4 سالگی تا قبل از سن مدرسه یعنی 6 سالگی ادامه دارد . مرحله دوم در فرایند تربیت دینی ، مرحله حسی و عاطفی است . این مرحله سنین 6 تا 11 سالگی را پوشش می دهد . مرحله عقلانی و برهانی نیز مصادف با دوره نوجوانی و ظهور تفکر انتزاعی است . این دوره مربوط به سن 11 تا 16 سالگی می شود . مرحله آخر نیز مرحله عرفانی دانسته شده است . غالبا" این مرحله در دوره جوانی و بزرگسالی از سن 16 تا 25 سالگی بروز می کند . روان شناسان بزرگی مثل " اریکسون " این مرحله را مرحله شکوفایی مذهب و بینش عرفانی دانسته اند . افرادی که مراحل قبلی تربیت دینی را در یک نظام سالم خانوادگی طی کرده باشند ، آمادگی مناسبی برای ورود به این مرحله دارند .

اظهارات کارشناسی آقای پو یا                                                                                                                                                                                                                                                                                            
در پایان بحث امروز تاکید می کنیم که هدف تربیت دینی ، پرورش و تقویت عشق آدمی به حقیقتی است که در فطرت او به ودیعه نهاده شده است . هنر والدین در تربیت دینی فرزندان این است که با ارائه مصادیق جذاب و ملموس ، آیات هستی و جلوه های آفرینش خداوند را به فرزندان معرفی کنند . قطعا" این راهکار ، رابطه فرزندان را با خداوند عمیق تر و پایدارتر می کند . از سوی دیگر ، والدین برای ارتقاء کیفی نگرش دینی کودکان و نوجوانان ، باید در انتقال تجربه های دینی ، از ابزارهای زیبا شناسانه و رفتارهای خوشایند مثل مهربانی ، خوش خلقی ، صبر و صداقت استفاده کنند .

مراحل پرورش مذهبی کودک

شک نیست که هر سنی مقتضایی دارد. برنامه ای که درباره یک کودک سه ساله اعمال می شود با برنامه ای که درباره یک کودک ده ساله و یا چهارده ساله عمل می شود به کلی متفاوت است.   

درست است که پرورش مذهبی از آغاز تولد انجام می شود ولی قبل از تولد مراقبت هایی باید انجام شود که آن هم جزو پرورش مذهبی است.


پرورش مذهبی به حقیقت از حین انتخاب همسر و بعد از ارتباط زناشویی شروع می شود. افکار مادر در دوران حمل ، غذاها ، برخوردها و رفتارها در آن مؤثر است.

پس از تولد ، والدین تا 21 سال درباره فرزند خود مسئولیت مستقیم دارند و کوتاهی درباره فرزندان گناهی بزرگ در برابر خدا ، و جرمی نابخشودنی در برابر جامعه است

در کتب روایتی ، این دوره 21 سال است و به سه دوره هفت ساله و هر کدام به دوره های جزیی تر قابل تقسیم است.هفت سال اول: دوره تکوین است . و پرورش مذهبی در حقیقت از همان روز اول تولد شروع می شود و آن از طریق انجام مراسم مذهبی است.

نچه درباره کودک عمل می شود : مراسم گفتن اذان و اقامه در دو گوش او و کام برداشتن با تربت امام حسین (ع ) ، غسل مولود دادن ، ختنه کردن ، تراشیدن موی سر و هم وزن آن از طلا یا نقره صدقه دادن ، تسمیه به نام های نیکو، عقیقه ؛ بعدها به همراه رشد و در سنین مختلف تکالیف گوناگونی به کودک داده می شود.

مثلاً از سه سالگی آموزش جمله تهلیل است ( ذکر لا اله الا الله ) ، از 5/3 سالگی آموزش شهادت به رسالت محمد (ص) از چهار تا پنج سالگی تمرین صلوات، از پنج سالگی آموزش دست چپ و راست ، از شش سالگی آموزش قبله ، سجده و رکوع ، از حدود هفت سالگی تمرین نماز و بیدار شدن برای سحری است                              .مراقبت هایی نیز لازم است . فی المثل از شش سالگی دختر، و از هفت سالگی پسر نباید گونه ی را جنس مخالف را ببوسد.مردی به امام صادق ( ع) از دختر شش ساله کنیز خود حکایت کرد و امام فرمود او را نبوس ، در آغوش خود نگیر و بر دامن خود منشان.

در دوران کودکی نباید فراموش کرد که چهار سال اول تولد بسیار مهم و در پایه گذاری شخصیت ، دارای اهمیت فوق العاده است بدان گونه که می توان گفت هفتاد درصد شخصیت کودک در این سن پایه گذاری می شود.
هفت سال دوم: دوره ای است که باید کودک تحت کنترل اندیشیده والدین و مربی از نظر اعمال و رفتار باشد و لااقل به دو دوره هشت تا ده ، و 11 تا 14 سالگی تقسیم می شود.

در این دوره نیز به تناسب سن و رشد ، تکالیف مذهبی برای کودک فراهم می شود. مثلاً در آغاز این دوره مسئله شستن دو کف دست و تا پایان نه سالگی تمرین وضو و از ده سالگی اجباراً به نماز باید وادار شود.ایمان واقعی به مذهب از حدود 12 سالگی در کودک پیدا می شود . در این سن تا حدود قابل توجهی می توان مفاهیم اصیل مذهب را به او منتقل کرد. ضمناً فراموش نکنیم مبانی اخلاقی و تربیتی به مفهوم آداب معاشرت و رسوم وسنن در همین دوره باید به کودک منتقل گردد.

پایان این دوره همزمان با دوره نوجوانی است و کودک با تجاربی که در زمینه های مختلف به دست آورده بالنسبه فردی مستقل وصاحب نظر می شود.

هفت سال سوم : دوره تمرین و عمل به آموخته ها است . در این دوره نیز که خود به سه مرحله پایان نوجوانی ، دوران بلوغ و دوره جوانی قسمت می شود آدمی زیر نظر مربی و تحت مراقبت آنها به انجام وظیفه بپردازد.بخش اعظم عنایت والدین باید متوجه دوران بلوغ باشد که دوره رشد احساسات و نوعی تولد مجدد است.افراد دراین دوره راجع به معتقدات خود حیرانند و نیاز به تجدید نظر دارند . از فکر بهشت و دوزخ ناراحتند ، نمی دانند پس از مرگ چه می شود و سرانجام کارشان به کجا منتهی می گردد.

نیاز آنان به راهنمایی در این دوره به اوج می رسد و مربیان باید زیر بازوی آنها را بگیرند و هدایتشان کنند.ایمان به مذهب از شانزده سالگی اوج می گیرد و در صورتی که به الگوهای کاذبی برخورد کنند خطراتی برایشان در جنبه مذهب وجود خواهد داشت

پایان بلوغ و از حدود هجده سالگی دوره استقلال تقریبی است ، دقت و استقلال منطقی در او رشد می یابد و می توان از این طریق به آموزش افراد پرداخت.


نکات مورد توجه در تربیت                                :1- مسئله جنس : در تربیت اسلامی نوع پرورش دختر و پسر متفاوت است واین تفاوت به مناسبت وجود تفاوت های طبیعی و تفاوت های وظیفه ای است.

در جنبه تفاوت های طبیعی ، مذهب نیز مانند علم قائل به این است که پسر و دختر از نظر روحی و جسمی با هم تفاوت های آشکاری دارند. رشد آنها در مراحل مختلف سنی ، احساس و عاطفه آنها و از همه مهمتر بلوغ جنسی و عقلی آنها با هم فرق دارد و می دانیم که عالی ترین نظام تربیتی آن است که این تفاوت ها و نکات را در نظر گیرد.در جنبه تفاوت های وظیفه ای نیز ، از نظر علم و مذهب پسران و دختران با هم تفاوت دارند. دختران برای حمل و نگهداری کودکان ، باروری و بارداری و آنگاه پرورش فرزند آماده می شوند و پسران برای انجام وظایف سنگین اجتماعی آمادگی می یابند. و باز هم آگاهی داریم که عالی ترین نظام تربیتی آن است که این تفاوت ها و نکات را در نظر گیرد. در جنبه تفاوت های وظیفه ای نیز، از نظر علم و مذهب پسران و دختران با هم تفاوت دارند. دختران برای حمل و نگهداری کودکان، باروری و بارداری و آنگاه پرورش فرزند آماده می شوند و پسران برای انجام وظایف سنگین اجتماعی آمادگی می یابند. و باز هم آگاهی داریم که عالی ترین سیستم تربیتی آن است که این تفاوت های وظیفه ای را مورد نظر داشته باشد.
2- نوع مسائل مورد آموزش: از نکات مهمی است که در امر تربیت باید مورد نظر باشد. نوع مطالبی که به افراد می آموزیم باید با سن و متقضای سنی و عقلی افراد مطابقت داشته باشد. آنچه که به یک دختر 15ساله آموخته می شود هرگز به پسر آموخته نمی شود و نیز در آموزش دینی، دختر ده ساله باید بیش از پسر ده ساله به مسائل دینی خود آگاه باشد پس آموزش بیشتری لازم دارد .

 

نقش خانواده در پرورش احساس مذهبی در کودکان

 

کودکان تشنه یادگیری هستند ، و نیاز به دانستن و پی بردن به راز هستی نیازی فطری است .  به هر صورت آنها ، به طورر مستقیم و غیر مستقیم ، آگاهانه و یا ناآگاهانه می آموزند که همه جا مدرسه و کلاس درس است و همه کس می تواند معلم و مربی باشد

 .

 

غالب رفتارهای انسان بر اساس یادگیری است و اولین و مهمترین پایگاه یادگیری ، کانون خانواده است . زیرا خمیرمایه شخصیت انسان در خانواده تکوین می یابد و نگرشها ، رغبتها ، رفتارهای خوشایند و ناخوشایند نسبت به پدیده های مختلف ، از خانه سرچشمه می گیرد. حضرت علی (ع) می فرمایند : « صفحه دل نوجوان همچون زمین مستعدی است که هیچ گیاهی در آن نروییده و آماده هر نوع بذرافشانی است» .

در واقع آنچه که مطلوب است ، در نهاد فرزندان وجود دارد و این رسالت پیامبرگونه اولیاء است که با باغبانی خود بذر وجود آنان را شکوفا کنند.

گزل ، روان شناس معروف می گوید : کودک در حدود ۵- ۶ سالگی نسخه کوچک جوانی است که بعداً خواهد شد . البته او هرگز نمی خواهد منکر تأثیر تربیت دردوره جوانی شود ، بلکه می خواهد بر نقش و اهمیت حیاتی تربیت در خانواده تأکید کند.

به نظر وی بسیاری از رفتارهایی را که در نوجوانان و جوانان مشاهده می کنیم ، نظیر کمرویی ، گوشه گیری ، پرخاشگری ، بی رغبتی نسبت به نماز و روزه و یا بر عکس شادابی و سرزندگی ، فعالیت و سازندگی ، اقامه نماز و اهمیت دادن به احکام مذهبی ، غالباً متأثر از تجارب تربیتی کودک قبل از ورود به مدرسه است .

کودکان تشنه یادگیری هستند ، و نیاز به دانستن و پی بردن به راز هستی نیازی فطری است. به هر صورت آنها ، به طور مستقیم و غیر مستقیم ، آگاهانه و یا ناآگاهانه می آموزند که همه جا مدرسه و کلاس درس است و همه کس می تواند معلم و مربی باشد .

این که همه کودکان بالفطره کنجکاو و کاوشگر هستند ، خود نشانی است از نیاز آنها به دانستن ، فهمیدن و پی بردن به علتها و معلولها . همه ی وجود کودکان مملو از سؤال است ، سؤال از چرایی ها و چگونگی ها ، اما همیشه و همه کودکان سؤالاتشان را به زبان نمی آورند . بسیاری از سؤالات کودکان را باید در سیما و چشمان نظاره گرشان جستجو نمود. به بیان دیگر حقیقت بین بودن حکم می کند که همواره به گونه ای باشیم که نگاه ما ، سخن ما و رفتار ما پاسخی باشد به سؤال و نیاز نهفته فرزندانمان و سرمشقی برای چگونه زیستنشان .

کودکان ما پیوسته می آموزند و نسبت به هر چیزی که فرا می گیرند احساس تازه ای پیدا می کنند. باید تلاش کنیم که آموخته های آنها با تجارب خوشایند و دوست داشتنی توأم باشد. وقتی که انسان از موضوع یا مسئله ای که با آن مواجه شده است ، احساس خرسندی و خشنودی کند ، آن موضوع یا مسئله را با راحتی ، رضامندی و رغبت به خاطر سپرده ، دیرتر فراموش می کند.

هنگامی که کودکان بارها و بارها مشاهده می کنند که والدینشان مثلاً با وجود حزن و اندوه و گرفتاری و مشکلی که دارند وقتی وضو می گیرند خشمشان فروکش می کند ، چهره ای متبسم و مهربان می یابند و آن گاه که به نماز می ایستند ، آنچنان که گویی گمشده شان را یافته اند ، آرام و با صلابت ، متین و مطمئن و استوار با خدای خود سخن می گویند ، و نوبتی دیگر هدف از حیات و معاد را ترسیم می نمایند و برای ماندن بر صراط حق دعا می کنند؛ در روانشان احساسی بسیار لطیف و خوشایند جلوه گر می گردد و به نماز و نمازگزار ، مکان و حالت نماز علاقه مند می شوند . این است که انسان باید لطیف ترین و عارفانه ترین حالت و زیباترین صورت را در نماز داشته باشد.

 

برای بسیاری ازخانواده ها شرکت کودکاندر مجالس مذهبی و سوگواری عملی خوشایند و راهکاری مناسب برای دور شدن فرزندانشان از مفاسد اجتماعی است. زیرا دریافته اند در سایه تمسک به اهل بیت «علیهم السلام» آینده معنوی آنها بیمه می شود.

از آنجا که حس دینی در طبیعت و فطرت کودک به ودیعه نهاده شده، وظیفه والدین تقویت این حس و آماده کردن کودک از نظر روانی و عاطفی برای پذیرش عمیق تر آن است تا این حس بدون القا و اجبار بیرونی شکوفا شود. ضمن آنکه اگر از سوی والدین آموزش و تعلیمی هم صورت گیرد، بهتر است در راستای یاری کودک برای کشف آن باشد.

زیرا چنانچه به کودک فرصت کشف فطرت و حس دینی داده نشود و یا این کار با تعجیل، بدون هدف و برنامه مشخص و دقیق انجام گیرد در روند پرورش حس مذهبی کودک اختلال و کندی ایجاد می شود. در این صورت انگیزه درونی، کنجکاوی ذاتی، عشق وجودی و نیاز فطری کودک کاهش خواهد یافت.

کارشناسان تربیتی معتقدند یادگیری و پذیرش ارزشهای دینی و مذهبی در سه مرحله صورت می گیرد:

* مرحله اول: در این مرحله چون کودک متأثر از رفتار والدین است و براساس خواسته‌های پدر و مادر عمل می کند، در نتیجه دوست دارد از والدین خود تقلید کند، به اعمال عبادی و مذهبی آنها، حساس و علاقمند است تا مانند آنها در مراسم سوگواری شرکت کند، پس این فرصتی مقدماتی برای دعوت وی به شرکت در این قبیل مراسم است.

* مرحله دوم: کودکان اصولاً در پذیرش ارزشهای دینی تابع دیگران، محیط و موقعیت اجتماعی هستند. در این مرحله کودک در مراسم سوگواری و مجالس مذهبی شرکت می کند تا به موقعیت اجتماعی دست یابد و مورد قبول دیگران واقع شود. بدین ترتیب، عشق به خدا و معصومین (ع) در وی قوی تر می شود. ضمن اینکه کودک دوست دارد با همسالانش در این مراسم حضور داشته باشد.

* مرحله سوم: در این مرحله کودکان و نوجوانان براساس دیدگاه شخص خود ارزشها و باورهای دینی را می پذیرند که پایدارترین شکل درک این مسأله است. در چنین شرایطی ارزشها برای کودک یا نوجوان مقبولیت می یابد و درونی می شود.

در این صورت حتی اگر شرایط خارجی تغییر کند، عقیده و عمل نوجوان نسبت به ارزشهای مذهبی پایدار می ماند. بنابراین، بهتر است والدین برای درونی کردن ارزشهای دینی از تحکم و اجبار دوری کنند و با پاسخگویی صحیح به پرسش‌های نوجوان سبب رشد درک و بینش هر چه بیشتر او شوند تا وی در مسیر خودیابی و خودآگاهی حرکت کند و از مرحله پیروی از دیگران به مرحله «خودپیروی» سوق یابد. آنچه به والدین در این مرحله بیش از همه کمک می کند، داشتن ارتباط دوستانه با نوجوان به منظور عمیق تر کردن باورهای دینی در او می باشد.

اما چگونه می توان کودکان را برای حضور در مراسم سوگواری با خود همراه کرد؟ کارشناسان مذهبی چهار اصل را در این زمینه یادآور می شوند:

۱- اصل تشویق: تشویق باید در ابتدا به صورت قابل لمس و مداوم انجام شود. دادن شکلات، اهدای هدیه و بردن کودک به مکانهای دلخواهش از جمله این موارد است. بتدریج که سن کودک افزایش یافت، بهتر است تشویق کمتر شود. ضمن آنکه بیشتر جنبه اجتماعی پیدا کند. مانند تحسین عملکرد کودک، تقدیر از شرکت کودک در مراسم و مقایسه وی با گذشته اش. به این ترتیب او از نتیجه کار خود خشنود خواهد شد.

۲- اصل اعتدال: بهتر این است شرکت در مراسم سوگواری، تکلیفی مشکل برای کودک نباشد ضمن اینکه در صورت طولانی شدن مراسم و خستگی کودک بهتر است وی را به منزل برگرداند. از سوی دیگر شرایط و موقعیت جسمی کودک هم باید سنجیده شود و در صورت عدم تمایل یا بیماری، از بردن او خودداری کرد.

۳- اصل تابعیت از گروه: در مواردی که کودک مایل است به صورت گروهی و یا به اتفاق همسالانش در مراسم سوگواری شرکت کند بهتر است مقدمات حضورش به همراه همسالانش در مراسم فراهم شود.

۴- اصل الگویی: چنانچه شخصی مذهبی و مورد قبول کودک یا نوجوان در میان اقوام و دوستان باشد، می توان برای ترغیب او به شرکت در مراسم سوگواری، کودک به همراه فرد مورد علاقه اش به این مراسم فرستاده شود.

* آموزش مفاهیم دینی در قالب هنر

یکی از راههای درک هر چه بهتر مفاهیم دینی و بینش مذهبی در کودکان، استفاده از ابزارهایی است که کودک نسبت به آنها احساس نزدیکی و علاقه مندی بیشتری می کند. از جمله بهره گیری از قصه‌ها، نقاشی‌هایی که مبنای آنها داستانها و قصص قرآنی است. از سوی دیگر آشنایی با فضایل اخلاقی و اهداف امامانی نظیر امام حسین (ع) و فداکاری یارانش در واقعه کربلا نیاز به پاسخگویی صحیح و دقیقی از مفهوم «شهادت» دارد، بنابراین لازم است والدین با مطالعه و حضور در مجالس بحث و سخنرانی در این زمینه خود را آماده پاسخگویی به سؤالات احتمالی کودکانشان کنند. شیوه دعا کردن و اظهار خواسته‌های منطقی و مشروع به خداوند یکی دیگر از شیوه‌هایی است که والدین همواره باید به کودکانشان یادآوری کنند.

همچنین به آنها بیاموزند که می توانند این خواسته‌ها را از طریق « توسل» و واسطه قراردادن امامان معصوم (ع) از خداوند طلب کنند.

 آنچه از همه مهمتر است اینکه والدین بدانند با بالابردن قدرت ایمان در فرزندانشان آنها را در برابر تحمل مشکلات مقاوم تر و برای پذیرفتن مسؤولیتهای بزرگتر آماده می سازند. در نتیجه ایام محرم و صفر می تواند مناسب ترین زمان برای نزدیکی هر چه بیشتر والدین و فرزندان به آموزه‌های دینی و ارتقای بینش مذهبی در آنها باشد.

روش های پرورش مذهبی کودک

 روش ، عبارت از طریقه ای علمی است که برای وصول به هدف انتخاب می شود . یا مجموع فعالیت هایی است که رسیدن ما را به مقصدی میسر می کند و معمولاً از طریق روش می توان زودتر به هدف رسید.

افراد به دنیا می آیند در حالی که ذهنی خالی دارند. برای پر کردن ذهن آنها لازم است به ترتیب از راه چشم وگوش و عقل اقدام کنیم و این ترتیبی است که قرآن نیز بدان اشاره دارد.والله اَخرجَکـُم مِن بـُطونِ اُمَّهاتِکـُم لا تـَعلـَمون شـَیئا وَ جَعَلَ لکم السَمعَ وَ الاَبصار و الاَفِئَدة  بدین سان در پرورش مذهبی همین ترتیب را باید به شرح زیر رعایت کرد:

۱- روش ارائه الگو: دراین روش چشم به مسائل احاطه دارد و اهمیت گوش در درجه دوم است . اولین باری که مسئله  آموزش وضو مطرح شد بنا به روایات مذهبی ، جبرئیل عملاً در برابر پیامبر وضو گرفت و پیغمبر نیز آن را دید، فرا گرفت، و عمل کرد.

خود پیامبر درباره نماز فرمود: همانگونه که می بینید من چگونه نماز می گزارم شما نماز بگزارید.

از طریق ارائه الگو ، به سرعت می توان مسائل مذهبی را به کودکان یاد داد و آنان را به عمل واداشت ؛ مخصوصاً از آن بابت که حس تقلید در کودکان بسیار قوی است .

مسئله مهم در این روش این است که الگو باید کامل ، و نمونه اخلاق و آدابی باشد که مکتبِ مورد قبول بر آن صحه می گذارد. زیرا هرگونه اشتباه و سهل انگاری موجب بدآموزی و انعکاس ناروا در آدمی می شود.

زمینه مثبت دیگر در این امر این است که تقلید کودک همیشه از روی شعور و آگاهی نیست . بدین سان باید در ارائه الگو و عمل ، کمال توجه را مبذول داشت و در اموری چون نماز ، آشنایی به مسائل دینی ، رعایت عدالت ، دفاع از حق ، خیرخواهی ، احسان ، دستگیری از مردم ، آزادمنشی و رفتار اجتماعی و اسلامی را آموخت .

۲- روش آموزش: این روش در حقیقت مکمل روش قبلی است و برای کودکان بزرگتر حتی مقدمه پرورش است .

یعنی نخست لازم است چیزی را از راه چشم و گوش بیاموزد و آنگاه عمل کند. در این روش هدف ، اصلاح عمل و رفتار از طریق تذکر و یادآوری است یعنی عملی که فرد انجام می دهد ، در صورت خطا و اشتباه ، به وسیله مربی اصلاح و رفع عیب گردد.

۳- روش تلقین و القاء :با این روش می توان در فرد وابستگی به مذهب و خدا ایجاد کرد. از طریق ذکر آیات خدا ، مهربانی های او و نعمت های او می توان در کودک ترس و خوف ایجاد کرد و یا روح امید را در دل او زنده ساخت.

می توان مهرخدا را از این راه در دل او گنجاند و مفهوم دوست داشتن و دوست نداشتن خدا را به او تفهیم کرد بدان گونه که آنچه را خدا دوست دارد انجام دهد و آنچه را خدا دوست ندارد انجام ندهد.

در این روش گاهی عمل فرد به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مورد ستایش قرار می گیرد  و او به مذهب وابسته می شود. به طوری که شوق وابستگی به خدا در دل او جای می گیرد  و براساس آن احساس لذت و شادمانی می کند.

۴- روش داستان سرایی : وسیله خوبی برای تحریک اندیشه جهت تفکر، عبرت آموزی ، تسلی خاطر ، هدایت از گمراهی ، حساسیت در برابر امور، تفکر درباره جهان داخل و خارج و  است . از راه داستان می توان تا حدود بسیاری به صورتی غیر مستقیم ضوابط مذهب را آموخت و بر شئون زندگی حکومت داد.

آنچه در پرورش مذهبی با استفاده از روش داستان باید مورد نظر باشد این است که :

۱- داستان باید صفات خوب و نکات برجسته را نشان دهد.

۲- با سن افرادی که از آن پند می آموزند متناسب باشد مثلاً داستان ها برای سه ساله ها باید در ردیف طرز غذا خوردن ، مهمانی رفتن ، لباس پوشیدن ، طرز برخورد ، معرفی پدیده ها ، اسامی اشیاء و از این قبیل باشد.

۳- هر داستان به تناسبی و بنا به ضرورتی ذکر شود.

۴- داستان دارای نتیجه ای ارزنده باشد و آن نتایج ذکر شود.

۵- داستان بدآموزی نداشته باشد و موجب زمینه انحرافی در افراد نشود.

روش های کمکی در پرورش مذهبی:

در این روش فرد خود دارای نقشی فعال در امور زندگی و سازندگی در خویش است و نقش مربی اعم از معلم  و والدین در مرحله دوم اهمیت است .

در این طریق از روش ها ی زیر می توان استفاده کرد:

۱- سیر در آفاق و انفس : تماشای آیات معجزآسا که مظاهر قدرت ازلی هستند درآدمی تحولی ایجاد می کنند که بر اساس آن انسان ناگزیر وادار به ستایش و تکریم می شود . ملاحظه طبیعیات مؤثرتر از استدلال عقلی است واز طریق محسوسات بهتر و بیشتر می توان خدا را شناخت و به مهر و انتقام او پی برد. آیات متعددی از قرآن افراد را به سیر در آفاق وانفس دعوت می کند.

مثلاً می گوید : در زمین سیر کنید و عاقبت افرادی را که پیش از شما در این جهان بوده اند ببیینید.  به خلقت شتر نگاه کنید، آسمان برافراشته و زمین مسطح را ببینید و در وجود خود خوب بنگرید.

نتیجه این سیر ادراک و شهود است و عرفان و احساس ، و در نتیجه وجدان و دریافت حقایق امور.

۲- تفکر و تدبر: انسان را حیوانی متفکر دانسته اند و تفکر نوعی سخن گفتن و استدلال بدون صداست.

از عناصر اصلی تفکر ، انگیزه و هدف است و راه ایجاد آن دقت و توجه به روابط موجود بین پدیده ها ، ابتکار و کشف راه حل مناسب است.

آنچه تفکر را ممکن می سازد کسب معلومات، محرک های حسی ، طرز تفکر انتقادی ، ایده آل و آرزوها و مساعد بودن جـّو فرهنگی است.

بالطبع آنچه آدمی را از تفکر باز می دارد ترس است و اضطراب ، اجبار است و اکراه و سنگینی مسئولیت .

مترّبی را در طریق تربیت و در برابر امری که انجام شده باید به فکر کردن واداشت که آیا امر مورد نظر خطاست یا صواب.

از امکانات مثبت در این امر یکی آن است که فکر در قید زمان و مکان نیست و بدین نظر فراخنایی بس وسیع دارد. قرآن در مسیر تربیت طی آیات بسیاری دعوت به تفکر و تدبر در امور می کند.

۳- عبرت آموزی : پند گیری ازمشاهده آن چیزهایی است که در محیط او وجود دارند از تحولات و دگرگونی هایی که در زندگی انسان ها، حیوانات و گیاهان روی می دهد و از برداشت آن راه زندگی خود را روشن کند و در حقیقت دلایلی برای رفتار و خط مشی خود پیدا نماید.

۴- آزمایش و تجربه : تنها عقل وسیله کشف حقایق و وصول به آن نیست بلکه حس هم وسیله ارزنده ای در این زمینه است . واقعیت این است که آدمی به گفته ها و شنیده ها کمتر اعتماد پیدا می کند و اطمینان قلبی هنگامی حاصل می شود که آنچه را شنیده به چشم ببیند و با دست آزمایش و تجربه کند.

از راه آزمایش و تجربه برای انسان آسودگی فکری فراهم می آید. در داستان حضرت ابراهیم اطمینان برای ابراهیم (ع ) از راه مشاهده و تجربه حاصل می شود.

۵- تعقل و استدلال : به کار بردن خرد در امور و استفاده از منطق و قوای باطنی برای کشف حقایق است. از طریق تعقل و استدلال می توان به روابط علت و معلولی امور پی برد و در پذیرش ضوابط و نافذ داشتن آن در امور، وجدان را راضی و اقناع کرد.

برهان ، روان آدمی را تسلی می بخشد واعضاء را برای عمل به آنچه که جانش باور داشته قدرت و اعتماد می دهد . در قرآن کریم نیز به مسئله استدلال و برهان توجهی عمیق شده است.

در انسان که موضوع تربیت است زمینه هایی وجود دارد که بهره برداری از آنها رسیدن به هدف پرورش مذهبی را ممکن و آسان می سازد. این زمینه ها در کودک فطری و غریزی است پس نیازی به فرا گیری و آموختن و حتی تهیه مقدمات جهت فراهم آوردن آن زمینه ها نیست و این خود از امکانات ارزنده ای است که کار مربی را در امر تربیت آسان می سازد. آن زمینه ها عبارت اند از:

1. فطرت: که براساس پذیرش وجود آفریدگاری برای آفریده ها قرار دارد و ضوابط مذهبی آن سنگین و غیرقابل تحمل نیست. فطرت می پذیرد که در زندگی نظم و اصولی حاکم باشد، و کارها درهم و برنامه ها مبتنی بر هرج و مرج نباشد. فطرت زمینه استدلالی و روابط علت و معلولی را می پذیرد و در برابر آنچه که برای آن واقعیت دارد تسلیم می شود. هر انسانی براساس چنین فطرتی زاده می شود و این اجتماع و یا محیط است که او را از این مسیر مستقیم منحرف می سازد. 2. کنجکاوی: طفل از محیطی تنگ و محدود وارد محیطی بس گسترده و وسیع می گردد. با پدیده های گوناگون و متعددی مواجه می شود. می خواهد آنها را بشناسد و به کـُنه آنها پی ببرد، از اسرار آنها سر در آورد. بدین سان عجیب نیست که از منشاء پدیده ها بپرسد. از روابط علت و معلولی امور جویا گردد و از چرایی و چگونگی مسائل پرسش کند. اینها زمینه های مناسبی برای پرورش مذهبی کودک هستند. باید از این امکانات سود جست و واقعیت ها را برای او معرفی کرد، توضیح داد و توجیه نمود.

3. رغبت ها: کودک موجودی اجتماعی است می خواهد در میان جمع باشد، با آنها بجوشد، در بین آنها عرض وجود کند و رفتار آنها را تقلید نماید. این خود زمینه ای است که با استفاده از آن می توان بخشی از جنبه های مذهبی را به او آموخت و وادار به عملش کرد. مثلاً طفل مایل است در مجامع شرکت کند، پس او را همراه خود به مجامع مذهبی ببرید. کودک می خواهد رفتار افراد بزرگتر را تقلید کند پس در حضور او نمازتان را بخوانید و یا او را همراه خود به مسجد ببرید. کودک رغبت دارد که خود را در جای بزرگترها قالب بزند. پس او را با بزرگترها تماس دهید، آداب زندگی، معاشرت، اخلاق و جمعاً مذهب را از این راه به او بیاموزید و سعی کنید آنها که در برابر او نقش الگو را ایفا می کنند از نظر عمل افرادی نمونه باشند.

4. حس غرور و خودپسندی: امری است که در انسان ها وجود دارد ولی می بایست جهت داده شود. از حس غرور کودک در جهت مثبت و مذهبی می توان استفاده کرد. مثلاً باید گفت من مطمئنم که تو می توانی نماز بخوانی؛ می توانی مثل مادر در فلان اجتماع شرکت کنی؛ می توانی صبح تا ظهر روزه بگیری؛ تومی توانی راست بگویی؛ می توانی خوش اخلاق باشی؛ می توانی کودک منظم و عاقلی باشی، می توانی حرف بد نزنی؛ می توانی دیگران را آزار ندهی و.. . در طریق وصول به هدفِ پذیرش وعمل به مسائل مذهب، باید هدف قابل وصول و نزدیک در برابر کودک قرار داد و آن گاه تشویقش کرد که خود را برای رسیدن به آن اهداف آماده کند. شک نیست به هر میزان که سال و ماه بیشتری برکودک می گذرد می توان هدف های بلندتر و دورتری را در برابرش قرارداد و او را تشویق به دستیابی به آن نمود.


 

اصول پرورش مذهبی:

اصول و نکاتی که رعایت آن از طرف والدین و مربی جهت پرورش صحیح مذهبی کودک ضرورت دارد عبارتند از:


1. اصل حب: اساس تربیت در سال های اولیه تولد بر روی محبت است. کودک باید چنان خوگیرد که از آنچه مورد نظرش نیست چشم بپوشد. به عبارت دیگر مربی بدون سختگیری بسیار در برابر عمل نادرست کودک باید بگوید "آن را دوست ندارم" و در برابر عمل نیکویش باید بگوید "آن را دوست دارم" و طفل باید رفتار و کردارش را بر روی این دو جنبه ( دوست دارم دوست ندارم ) والدین قراردهد. این امر از راه نگاه محبت آمیز و یا نفرت آمیز والدین، سخن رضایت آمیز، سکوت، بی اعتنایی یا اعتنا، ابراز مهر و یا خشم والدین امکان پذیر است و در طی آن کودک باید مزایای دوست داشتن و زیان های دوست نداشتن والدین را دریابد.


2. اصل تشویق: کودک هر عمل نیکی که انجام داد انتظار پاداشی دارد و والدین باید این انتظار را برآورده کنند. اما باید توجه داشت که تشویق نباید به صورت رشوه درآید.


کودک باید عمل خوب را به عنوان وظیفه شخصی و اجتماعی انجام دهد بدون این که توقعی برای ستایش آن داشته باشد؛ ولی والدین به این عنوان که او فردی وظیفه شناس است باید تشویقش کنند. تشویق بهتر است صورت مالی پیدا نکند؛ مثلاً هرگز نباید گفت اگر نماز خواندی به تو هزار ریال می دهم، بلکه اولاً او باید خواندن نماز را مانند دیگر اعضای خانواده وظیفه خود بداند؛ ثانیاً تشویق ما از او به عنوان ابراز رضایت از انجام وظیفه اش باشد یعنی نشان دهیم که از عملش خشنودیم و بعد درسنین بالاتر به او بفهمانیم که خدا هم از این عمل خشنود است. بهتر است تشویقات مکرر نباشد زیرا در آن صورت ارزش واقعی تشویق از میان می رود. تشویق، بی اندازه زیاد نباشد بدان گونه که اگر کودک، عملی مهم تر و ارزنده تر انجام داد دیگر لغتی برای وصف رضایت بسیار خود از آن عمل نداشته باشیم. همیشه تشویق در حدی باشد که در آن آدمی برای وصول به مدارج عالی تر و جلب رضایت بیشتر والدین و آفریدگار مجال بیشتری داشته باشد. از حدود هشت سالگی می توان گفت که نتیجه دوست داشتن خدا، بهشتی با چنان نعمت ها و لذتهاست و نتیجه دوست نداشتن او عـِقاب و کیفر است. این روش در قرآن هم مورد نظر است و آیات بسیاری نشان می دهند که خدا فلان عمل و یا عاملین فلان رفتار را دوست دارد یا ندارد. مسئله مهم در این امر آن است که گاهی سخت گیری و خشم و غضب در طریق تربیت لازم است ولی نباید بیشتر از محبت و اعتدال باشد. تجارب نشان می دهد که مذهبی ترین افراد در خانواده های با محبت و معتدل و مهربان و پرورش یافته اند. کمبود محبت موجب احساس تنهایی و غربت می شود، و حتی ممکن است زمینه های خطرناکی چون فرار از خانه، خودکشی و خودفروشی را فراهم آورد.

3. اصل سندیت و اعمال قدرت والدین: در آن هنگام که کودک به عللی بخواهد اصول مورد نظر را رعایت نکند و تنها مجری نظرات خود باشد والدین باید اعمال قدرت کنند، امر و نهی کنند و در اجرای آن کمال مراقبت را نمایند. والدین در تمام مراحل تربیتی مادام که مسئولیت سرپرستی کودک را بر عهده دارند به صورت مستقیم و پس از آن به صورت غیر مستقیم نقش پندگویی و تذکر و تسلط و اقتدار خود را حفظ کنند؛ حتی در روایات اسلامی، برای کودکان متمرد از دستوروالدین سخن از تنبیه به میان آمده است منتهی اغلب به معنای لغوی آن یعنی آگاه کردن است و یا تنبیهی که موجب دیه شود.


4. اصل اعتدال: در پرورش مذهبی رعایت اعتدال نیز یک اصل است، هرگز نباید تکلیف برای کودک شاق باشد فی المثل به فرموده معصوم (ع ) کودک را با خود به مسجد ببرید ولی هرگز طول ندهید. او را به نماز تشویق کنید ولی به نماز شب و انجام نوافل وادارش نکنید. به روزه تشویقش کنید ولی هر وقت که خسته و گرسنه شد او را وادار به افطار نمایید ( امام صادق ع ). کودک را به مجالسی که برای احیاء تشکیل می شود در صورت عدم تمایل نبرید؛ اجبارش نکنید که حتماً بیدار بماند. حتی در سخنی از معصوم آمده است که ما کودکان را وا می داریم که نمازظهر وعصر را با هم بخوانند و نیز مغرب و عشاء را در یک موقع و به دنبال هم بخوانند. انجام تکالیف مذهبی به صورتی نباشد که کودک یک بار در ظهر و یک بار دیگر در عصر خود را آماده نماز کند و از این باب احساس رنج نماید.

5. اصل پیرایش محیط: در تربیت اسلامی کوشش می شود که محیط از هرگونه بد آموزی و عامل انحرافی دور باشد. بدین سان در محیط خانه، مدرسه و اجتماع بدآموزی و انحراف نیست و به عبارت دیگر عامل تربیتی و اجتماعی یکدیگر را خنثی نمی کنند. وسائل سمعی و بصری و ارتباط جمعی در جهت خلاف پرورش مذهبی نباید باشد. مربی باید خود را موظف به رعایت این جوانب بداند.

جایگاه پرورش حسِ دینی در تربیت کودکان چیست؟

جایگاه پرورش حسِ دینی در تربیت کودکان نویسنده :محمد قمی فر

انسان با حضور درصحنه های متفاوت حیات اجتماعی از دوعامل تعیین کننده متاثر می شود .

الف ) برداشت های ذهنی

ب ) احساسات و عواطف

مقوله های مهمّی که چگونگی نگرش (1) آدمی را نسبت به جهان هستی ، محیط اطراف و ارزشهای حاکم بر خانه و جامعه

وروش های تربیت بوجود می آورند .

آنچه که باعث برداشت های ذهنی می شود ، گیرنده های حسیِ موجود در شاکله عاطفی ، روانی و حرکتی انسان است که از طریق زندگی اجتماعی و فردی ، اطلاعات اولیه را جذب نموده و با فرآیند پیچیده ای مورد تجزبه و تحلیل قرار می دهد تا آگاهی های مورد نیاز زندگی خویش را در حوزه شناختی قرار دهد .

اطلاعات ارسال شده به این حوزه ، پس از هماهنگ شدن و مقایسه با دانسته های قبلی ، احساس جدیدی را بوجود می آورند که به درجاتی در دوحالت خوشایند و ناخوشایند متصوّر خواهد شد و چنین رمزهائی می تواند عواطف ساختاری فرد را زمینه سازی نماید .

احساسات و عواطف کسب شده مهمترین نقش را در تکوین شخصیت ، تنظیم هدفها و انتخاب روشهای زندگی بجای خواهد گذاشت.

از آنجا که احساس خوشایند باعث یادگیری رفتارهای مطلوب ، پیدایش انگیزه های رفتاری و همانندی انسان به الگو ها و اتصاف به ویژگیهای مورد قبول و شناخته شده خواهد شد ، موقعیت بسیار مهمّی را در زندگی کودکان رقم خواهد زد .
بدیهی است پایدارترین و درعین حال خوشایند ترین یادگیریها ، یادگیری غیر مستقیم و مشاهده ای است زیرا یادگیری مطابق رغبت و انگیزه های موجود ، آگاهانه و بدون جبر و فشار روانی صورت می گیرد (2) و می تواند تمامی حواس انسان را بانوعی احساس خوشایند و عاری از دشواری متو.جه رفتار مناسبی نماید لازم است توجه خاصی به چنین موقعیت هائی در زندگی کودکان خود نمائیم .

موقعیت و زمینه ای که کودک را بنحو شایسته ای در معرض مشاهده و یادگیری رفتارها و یا تکالیف مذهبی قرار می دهد و آنان را در راستای گرایشهای فطری و ارضای نیازها ی روانی خود تقویت می کند می تواند احساس رضایت قلبی آنان را به ارمغان آورده و در جهت درک بسیاری از مسایل مذهب و دین ، راهنمایی و هدایت نماید.

درک و پذیرشی که بصورت میل و گرایش و موافق فطریات آدمی نشاط و بهجت درونی کودکان را سبب شده و آنها را در مسیر تکاملی زندگی پشتیبانی نماید ، شکوفایی و بالندگی استعدادها را ثمردهی خواهد نمود و آنها را در مسیر تجلی ارزشها و فضیلت های معنوی تقویت خواهد نمود .

تأمین چنین حس نشاط آور ، موافق با نیازهای آدمی توأم با شوق و کنجکاوی در جهت حقیقت جویی ، کشف طبیعت و شکوفایی فطرت، پرورش حس دینی نامگذاری میشود.

برای رسیدن به چنین موقعیت متعالی نیاز به زمینه سازی و آمادگی روان و عواطف کودکمان خواهیم داشت تا در مراحل اولیه ی زندگی خود ، چهره ی شادمان و با نشاط والدین را پس از ارائه هر رفتار مطلوب تجربه نماید و در مراحل بعدی حیات که بعد عقلانی تکامل نسبی خواهد یافت رفتارهای تقلید شده ی خود را موافق دریافت های فکری خویش ببیند و به تثبیت رفتارهای مناسب و مطلوب خود اقدام نماید تا رشد و بالندگی آنان حاصل آید.

برای بررسی جایگاه پرورش حس دینی در تربیت دینی کودکان لازم است اصول تربیت دینی کودکان مورد توجه قرار گیرد وسهم پرورش حس دینی در گرایش به دین و مذهب و دین باوری مشخص شود تا بهتر بتوانیم از این ابزار در جهت هدایت فرزندانمان استفاده ی مطلوب داشته باشیم.

الف:اصل اگاهی و معرفت

برای فراهم آوری زمینه های مساعد و غنی و تسهیل رشد مفاهیم عقاید دینی نیازمند شرایطی ویژهای هستیم ، از آنجا که کودگان دارای تقکر عینی و حسّی هستند لزوم تخمیق و دقت نطر دراین اصل ضروری بنظر می رسد زیرا:

الف -1) برای آموزش مفاهیم باید فهم کودکان را بخدمت گرفت ، بکارگیری تفکر عینی کودکان برای فهم مسائل معنوی تقریباً ناممکن خوااهد بود ، زیرا کودک دنیای پیرامونی خود را از طریق ذریچه حسّی خود نظاره خواهد نمود.
الف -2) ارائه هر مبحث و مسئله ای ازمذهب باید با توجه به میزان توانائی و درک مطلب و فهم کودک صورت گیرد ، بدیهی است موقعیت سنی کودکان محدودیت های زیادی درجهت اراده مفاهیم بجای خواهد گذاشت.
الف -3) ارائه رهنمد های دینی و گفتار بزرگان دین در موقعیتی صورت می گیرد که کودک به چرائی آنها آگاه نخواهد شد و انگیزة کمتری برای جذب و عمل به گفته ها خواهد داشت .

آنچه در این اصا برجسته خواهد شد ، مستعد سازس و تهیه زمینه هائی برای آزمودن تجربیات و احساسات خواهد بود تا از طریق توچه به نتایج رفتار و میزان موافقت و تقویت دیگران بتواند رفتای را درونی نماید.
اگر هم بخواهیم رهنودهای دینی و گفتار بزرگان در زندگی کودکان واجد اثر شود باید به برجسته سازی شخصیت های مذهبی و دینی اقدام نمائیم تا از طریق دوستی و موانست با شخصیت های مذهبی و دینی بتوانند به رفتارهای تقلیدی مطلوب دست یابند .
بدیهی است اصل آگاهی و معرفت در تربیت دینی کودکان به برجسته سازی احساس و عواطف آنان تکیه دارد.
ب:اصل شعور و احساس

دراین اصل سعی برآن است کودکان را به مشاهده و توجه بیشتر به احساسات و تجربیات دیگران و برانگیختن عواطف و شور مذهبی وادار نمائیم ، این تحریک و برانگیختگی می تواند متاثر از موقعیت های زیر باشد .

¨ آشنا کردن کودکان با مراسم ، دستجات ، جماعات و عبادت های جمعی

¨ دیدن هیجانات ، شادیها ، اشگها و ناله ها

¨ افزایش دادن شوق کنجکاوی و دادن فرصت برای کشف طبیعت و فطرت کودک به دست خویش (4)
تکیه این اصل بر تقویت شعور و احساس آدمی است این اصل در موقعیت سنی کودکان بمراتب اثرگذار و مفید خواهد بود .
ج:اصل رفتار و عمل

در این اصل سعی بر آن است دستورات اخلاقی و پسندیده مورد آموزش عملی و رفتار و اعمال والدین مربیان و دوستان ،الگوی رفتاری فرد قرار گیرد بگونه ای که کودک از طریق عمل متوجه حقیقت شده و با پیدا کردن عادت مذهبی با تقویت میل و علاقه به طاعات و عبادات خداوندی بپردازد .

در این اصل نیز جایگاه احساس بجهت قبول الگو و ا یجاد عادت های اولیه و شروع به عمل مورد توجه است دقت و تفکر منطقی در این اصول جایگاه بارز احساس بعنوان زیر بنای رفتاری کودکان را نمودار خواهد ساخت وروشی را برای مربیان فراهم خواهد ساخت که به احساسات کودکان و پرورش حس دینی آنان توجه خاصی را مبذول نمایندو از مسیر پرورش این حس سعادت و سلامت آتی کودکان را تأمین کنند.

حال که جایگاه پرورش حس دینی در تربیت دینی کودکان نگاشته شد لازم است به این نکته پرداخته شود که چرا احساس کودکان را جهت پایه ریزی اعتقادات دینی آنان به خدمت می گیریم .

آنچه که برای جوابگویی به این سؤال مطرح میشود عبارت است از :

به خدمت گرفتن احساس کودکان در جهت نمودار سازی لطف و احسان خداوندی است که منشاء اصلی هدایت است اگر بتوانیم جایگاه این مهم را در ضمیر و باطن فرد مؤثر و برجسته نمائیم به درجات بالایی از هدایت دست یافته ایم .
برای مثال اکرام و احترام بر فرزندان می تواند تأمین کننده ی عزت و کرامت آدمی باشد ،آنگاه که این حس پرورش یابد فرد معنی تفضل خداوند که او را به مرتبه اشرف مخلوقات ارتقاء داده است را می فهمد و تأثیر آن رضایت فرد از زندگی خویش است چون کرامت را می فهمد از درگیر شدن با خواهش های نفسانی ذلت آور پرهیز می نماید و عظمت وجود او مانع بروز خطا و گناه در محیط اجتماعی خواهد شد .

در سلام کردن بر کودکان نیزمی خواهیم علیرغم بازگشائی راهی به ارتباط انسانیی نمودی از ادب را جلوه گر سازیم ، این حس که معادل برجسته سازی شخصیت و اهمیت دادن به اشخاص است راه را بر حسد نسبت به دیگران می بندد و همواره بزرگی خداوند را بیاد می آورد که چنین احترامی متأثر از دیانت و دین و هدایت جاودان پیامبران الهی است پس احترام و سپاس نسبت به خداوند لازمه ی عبودیت انسان است .

در رفتار عادلانه نسبت به کودکان میخواهیم با لمس خوبی عدالت او را از فشار ناروای ظلم مصون ساخته ،جایگاه اصلی خداوند و رفتار عادلانه او را مجسم سازیم ودر بکارگیری احساس شادی و سر زندگی ،ایجاد طراوت و بهجت نشان دهنده ی دید مثبت به زندگی ،امید و آرزوهای مثبت خواهیم شد تا آنها نیز بتوانند رفتار و اعمالی را داشته باشند که رضایت خداوند را بوجود آورد .
در اتقاء حس وفای به عهد نشان دهنده ی تعهد خداوند در برنامه ی هدایتی دین هستیم وعده هایی که اگر امید به تحقق آن نداشته باشیم در ابتدای راه مانده ایم و محرک لازمی برای حرکت وجود نخواهدداشت .
پس لازم است محققانه و با ریز اندیشی عالمانه جایگاه اصلی پرورش حس دینی را بشناسیم و در برخورد با کودکان حداکثر استفاده سودمند و مناسب از این ابزار را بعمل آورده و احساسات درونی کودکان را بخدمت بگیریم تا بتوانیم از این مسیر زمینه های هدایت را فراهم آورده و زمینه های انحراف و نا راستی را بخشکانیم تا کودکان ما متخلق به اخلاق الهی شده سعادت و نیکبختی دنیا و اخرت خود را بدست آورند ،انشاء ا
..

پی نویس ها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ) نگرش عبارت است از آمادگی اکتسابی برای ابراز واکنش مثبت یا منفی نسبت به اشیاء ، اشخاص ، موقعیت ها ، مفاهیم و عقاید که بصورت واکنش مثبت و منفی در شکل اظهار خقیده ، اعمال و رفتار متجلّی شده ؤ رویکرد نسبت به بعضی از موقعیت ها و یا اجتناب از موقهیت های دیگر را بوجودمی آورد .

2 ) برداشتی از کتاب روشهای پرورش احساس مذهبی (نماز) در کودکان و نوجوانان ، دکتر غلامعلی افروز
3 ) هر رفتار تقلید شده پس از تجزیه و تحلیل عقلانی در سنین مناسب رشد به سه صورت نمایان خواهد شد.
الف:رفتار تقلیدی خود را مناسب و معقول می داند لذا آن رفتار را تثبیت می کند .

ب :رفتار تقلیدی خود را نامناسب ونا معقول می داندلذا آن رفتار را تغییر می دهد

ج :رفتار تقلیدی خود را دارای نقص می بیند لذا به اصلاح جنبه های ناموزون می پردازد.

4 ) برداشتی از نظرات دکتر عبدالکریم کریمی از کتاب گفتارهائی پیرامون اثرات پنهان تربیت آسیب زا

رفتارهای مؤثر در پرورش حسِ دینی

در حیات عاطفی انسانها ، برخوردها و رفتارهای سازنده و حرکت آفرینی وجود دارند که می توانند تأثیر بسزایی در روند هدایتی انسان داشته ، نیروی لازم برای ادامه حرکت را فراهم آورند.

برخی متخصصین علوم دینی معتقدند که اصل تربیت و پرورش هنگامی صورت میگیرد که راه هدایت وتکامل معرفی و شناخته شود و سپس نیروی موجود در ضمیر آدمی (فطرت) به سوی مبدأ خود (هستی شناسی)جهت داده شود آنگاه سازندگی،بالندگی و تکامل انسان که متأثر از شناخت اصیل اوست آغاز میشود.

با توجه به چنین مقوله ای است که گفته می شود:

"معرفت دینی،حسِ دینی،رغبت و عاطفه دینی نه در آموزش دروس دینی ونه صرفاً در علوم حصولی و اکتسابی و نه با چشم سر که با چشم دل ، نه با گوش سر که با گوش جان ،نه به صورت ظاهر که با سیرت باطن ،نه با زبان دهان که با زبان قلب بدست می آید"

بر این اساس باید به تعامل در رفتارهای مؤثری پرداخت که می تواند حسِ کودکان را در اختیار گیرد ،نیروهای بالنده او را در جهت هدایت نفس تجهیز نماید و پس از ارائه شناخت نسبی زمینه ساز نشاط و بهجت آنان باشد.

بر جستگی حسِ دینی در این کلام به این جهت است که موقعیت اصلی هدایت ها دوران کودکی نسلها است ،در این زمان کودک بجهت اینکه واجد تفکر انتزاعی نیست نمیتواند به درجات بالائی از شناخت نائل آید
پس باید از طریق تقویت احساس ،جامعه ی پیرامون او را نمایان نمود و درک جهان و هستی را از دریچة حسِ مادی او به خدمت گرفت تا فهم چگونگی عبودیت آفریدکار هستی جایگاه اصلی ضمیر کودکان شود و محور هدایت آنان رضای پروردگار که برابر است با انجام اعمال و رفتارمطلوبی که توصیه ائمه اطهار و برگرفته از کلام حق تعالی است تا اینکه تکامل سن ،تعقّل و استدلالهای منطقی ، تأسی به حسنات و رفتارهای مناسب بر اساس شناخت حقیقت و درک زضایت خداوند را فراهم آورده وپشتوانه ای قوی برای تداوم و تثبیت رفتارها باشد .

از آنجا که احساسات ،ابزارهای اولیه درک و شناخت آدمی است، می توان برای هدایت دینی کودکان و نوجوانان از احساس درونی آنان کمک گرفت .

درحالی که تکیه برآن است که قدرت تعقّل و تفکّرآدمی به موازات رشد احساسی کودک گسترش یابد و تحت برآیند دو نیروی مهّم حرکت تکاملی کودک آغاز شود ، روش های ذیل راهی است برای به خدمت گرفتن احساس در جهت نمودار سازی لطف و احسان خداوندی که منشاء اصلی هدایت است ، چنانچه بتوانیم جایگاه این مهم را در ضمیر و باطن فرد مؤثر و برجسته نمائیم بدرجات بالائی از هدایت دست یافته ایم .

شرط مهمّ در بکارگیری رفتارهای معرّفی شده ،حرکت درجهت کسب فضائل و متخلّق شدن به اخلاق

انسانی و اسلامی است تا بتواند ضمینه ساز تقرّب و نزدیک شدن به ذات مقّدس احدیت باشد و به هدف غائی تربیت دینی (رشد) جامة عمل بیوشاند (3)

الف :احترام و اکرام بر فرزندان

توصیه پیشوایان و رهبران الهی جامعه ما احترام به فرزندان و تکریم شخصیت آنان است (4) ودر روایاتی هفت سال اولیه عمر کودکان ((سن سیادت)) و بزرگواری معرفی شده است (5)

هدف واقعی احترام و اکرام فرزندان تامین کرامت و عزت نفس آنان است تا به فهم و درک اهمیت وجودی خویش
نائل شده و تحت تاثیر عزت و بزرگمنشی خود

ـاز درگیر شدن با خواهش های نفسانی ذلت آور پرهیز نمایند .

ـ با درک عظمت وجودی خود مانع بروز خطا و گناه در محیط اجتماعی شوند.

انسانهای حقیر به جهت نواقص و کمبودهائی که درجایگاه شخصیتی خود احساس می کند به موقعیت ها و عناصری تکیه می کنندکنندکه بصورتی بتوانند ،نقیصه های وجودی خویش را برطرف نمایند و در مسیرچنین حرکتی ،به اطاعت های ضلالت آور و گمراه کننده دچار خواهند شد و زمینه های فساد و تبه کاری قوّت خواهد گرفت .

مهمترین تأثیرات روش های عزّت آور ،مهم نشمردن جایگاه دنیا در ذهن آدمی است ،چه بسا که هر نوع وابستگی به غیر خداوند میتواند عاملی بر بروز رفتارهای ناپسند باشد .

زیر بنا و محور اصلی احترام و اکرام بر فرزندان تجلّی معرفت به جایگاه رفیع انسان است که خداوند متعال او را اشرف مخلوقات خود خطاب نموده و هدف آن است که بروز شخصیّت توانمند ،دانا و آگاه آدمی در سایةچنین کرامتی حاصل شود و پشتوانه ای قوی در پدید آوری سعادت و نیکبختی او باشد .

بروز چنین حسّی علاوه بر آنکه تأمین کننده نیاز معنوی انسان است بجهت رضایت فردی از پیدایش چنین هدایت و تحوّلی ،جایگاه مبدأاصلی را برجسته ساخته و علاقةممتاز و خالصانه به خداوند کریم و لطیف را ره توشةاین حرکت تربیتی خواهد ساخت .(6)

ب: سلام کردن بر کودکان

سلام گفتن به هنگام حضور کودکان ،بروز ظاهری برجسته سازی شخصیّت و اهمیّت دادن به جایگاه واقعی کودکان است،در سلام گفتن به دیگران علاوه بر آنکه سلامتی و موقعیّت فرد مدّنظر قرار می گیرد و راهی به ارتباط انسانی نسلها می گشاید ،سلام گفتن نمودی از ادب و معرفت حقیقی فرد را به جایگاه رفیع انسان به ظهور رسانده .منشأعلاقه و محبت به همنوعان می شود ،وغالباً این رفتار ساختار شخصیتی انسان را تحت تأثیر قرار می دهد . سلام تألیف قلوب است و ایجاد حسی مأنوس که افراد بتوانند فرصت حضور یکدیگر را درک نموده و با حضور مأنوس در جمع به کسب کنترل های خاصّی در رفتار خود نائل شوند.
پس باید به کودکان سلام کرد و آنان را به جمع بزرگسالان پذیرفت تا به محیط ادب و احترام وارد شوند واز رفتار و گفتار بزرگسالان در محیطی گرم و صمیمی متأثر شوند .

ادب و تحوّل ناشی از دوست داشتن دیگران و محترم شمردن همنوعان مانع بروز حسد است و تمایل به برقراری ارتباط اجتماعی باعث تقرّب انسانها است از آنجا که درک و معرفت به چنین موقعیت هایی که با میل و رغبت آدمی سازگار و درونی میشوند ،جایگاه بسیار مناسبی در ساخت متعادل شخصیّت آدمی دارد ،بعنوان یک فعل اخلاقی محسوب شده و پرورش چنین حسی که متأثر از توصیه های رهبران دینی و سنّت پیامبر گرامی اسلام است (7)منجر به پرورش حسِ دینی کودکان خواهد شد ،زیرا آنان با مشاهدةاحترام و توجه بزرگسالان به خود به فهم بزرگواری خداوندخواهند رسید که چنین ارزش و بهایی را خاص کودکان قرار داده و مایةخوشنودی آنان را فراهم آورده است پس سپاس و احترام به ذات مقدّس احدی را ضروری رفتار خود خواهند نمود .
در این رفتار نیز خاطرة اکرام کننده و هادی انسانها در ذهنیّت کودکان ما جایگاه ممتازی خواهد یافت و به اسلام و فرامین آن ، که زمینه ساز چنین رشد و تحوّلی است به چشم تقدّس نگریسته خواهد شد .

بدیهی است که اثر چنین نگرش های وزین و ارزشمندی زمینه ساز سپاسگذاری و عبادت خالصانة اشخاص خواهد شد .
ج: مسرور کردن کودکان

وجود شادی و سرور در زندگی کودکان ،روحیة تنّوع طلب آنان را مصفّا نموده طراوت و بهجت خاصی را که بوجود آورندة توان وقدرت فرد خواهد شد بودیعه خواهد گذاشت .

لبخند و سرور از احساس امنیت کودکان سرچشمه گرفته ،عطوفت و طبیعت گرم آنان را تقویت خواهد نمود و خاطرة خوش چنین رفتارهایی ماندگار خواهد شد.

اصولأدرک انسانی افراد متأثر از فضای روحی و محیط زندگی آنان است ،آنگاه که سرور و شادمانی حاکم بر محیط زندگی انسانها شود،نشان دهندة دید مثبت کودکان به گذران زندگی است و در چنین حالی است که کودک از رفتارهای غریب و نامأنوس دیگران متنفر شده و احساس بیزاری خواهد داشت که این خود مقدمه ای بر پیشگیری از رفتارهای نا مطلوب است.
آموزش سپاسگذاری و تحسین کسانی که الفبای محبت را به کودکان می آموزند در چنین صحنه هایی تثبیت و پایدار خواهد شد ،چرا که این انبساط و بهجت خاطر خود زمینه ساز موفقیت های بعدی انسان است و خاطرة خوش آیندی از این رفتارها بجای خواهد گذاشت .

اگر بپذیریم که خداوند را می توان در دلهای شاد و مفرّح بندگانش یافت مقیّد خواهیم شد برابر توصیة ائمه بزرگوار به کودکانمان رحمت و محبت روا داریم و ترّحم و عطوفت را آمیزةرفتاری خویش سازیم (8).

کودکان در تعامل های روزانة خود به این فهم خواهند رسید که برای رضایت والدین باید رفتارهای ویژه ای داشت،زیراحرکت های مورد نظر والدین رادر بیان و کلام انان می یابند و یا به صورت خواسته پدر ومادر می شنوند پس به این نتیجه خواهند رسید که برای بدست آوردن رضای خداوند نیز باید به گفتارهای ائمه معصومین و خواسته های بزرگان توجه نمود و آنها را به کار بست .

و چنین است که برای مسرت خداوند باید رفتار و عملکردی مناسب و مثبت به ثمر نشاند و همواره به رضایت خداوند امید وار بود تا هدایت های خداوندی محقق شده، رشد و کامیابی را در وجود آدمی احیاء نماید.

د: عدالت نسبت به کودکان

اهمیّت عدل و معرفی خداوند به عدالت وقتی جلوة اصلی خود را ظاهر می سازد که به ساخت درونی انسان نظر داشته و به کراهت تبعیض و اثرات منفی آن درایجاد انحرافات اجتماعی توجهی ویژه داشته باشیم .

وجود بی عدالتی ،ظلم و تبعیض در جامعه ، امنیت روانی افراد را به مخاطره انداخته ،باعث تنفّر و گریزان شدن انسان از موقعیّت های اجتماعی خواهد شد .

دوست داشتن عدالت و رنج بردن از تبعیضات باعث آن خواهد شد که همةتلاش آدمی در جهت موازنه و عدل بکار گرفته شود و این مهم لازمة برخوردهای انسانی یک مسلمان است ، چنانکه ائمه در موارد خاص به تساوی در نگاه و برخوردهای ظاهری تذکّرات اکیدی داشته اند (9)

کودکان باید از ابتدا با عدالت آشنا شده و آن را لازمة برخورد و تعامل با دیگران بدانند ، لمس خوبیٍ عدالت و مصون شدن از فشارهای ناروای ظلم و تبعیض هم نمودی از برجسته سازی جایگاه خداوند است که به این صفت نیزمعرفی شده است.
امید به زندگی و امنیّت افراد در سایةعدالت خداوندی نمایان خواهد شد برای تفهیم صحیح عدالت که زمینه ساز تلاش انسانها به نظم دهی درون ، برنامه ریزی و رعایت انصاف است نیازمند بستری مناسب و حقیقی هستیم اجرای عدالت در بین فرزندان نیز توصیة اکید پیامبر مرسل(ص) است . (10)

فرزندان هم برخورد صمیمی و عادلانه والدین را نمودی از برخورد رحیمانه خداوند تلقّی خواهند نمود تا آن زمان که کودک بتواند به درک رحمانیّت مطلق خداوند نائل شود چنین برخوردهایی را مشابه و یکسان خواهد دانست .
جایگاه مهم و ارزشمندی که برای عادل حقیقی و رعایت کننده عدالت در ضمیر انسانها به ودیعه گذاشته شده آنگاه که به لطف و احسان خداوندی زینت داده شود ،نمونه ای از علاقه مندی به دین ، وابستگی به ائمه و رهروی را به ظهور خواهد رساند که امیدی قوی برای اصلاح و نجات جامعه و انسانها خواهد بود در چنین زمینه ای فرد ملتمس درمقام و موقعیتی قرارمی گیرد که معنای حقیقی عدالت رادرک می کند وخودرا درکنف حمایت نیروی بزرگواری قرارمی دهد که هیچ کس جز ذات پاک مقام خداوندگارسزاوار چنین جایگاهی نیست .

ه: محبت و رحمت با کودکان

دقّت در روش های تربیتی رسول مکرم اسلام و قدرت نفوذ معنوی آن شخصیّت رشید ما را متوجه محبت و رحمت برجسته پیامبر عظیم الشأن خواهد نمود بطوریکه نرمش و ملایمت او در برخورد با امّت ، مسیر نفوذ بر دلها شناخته شده است .
نفوذی که بزرگترین دشمنانش را وادار به مدح رفتار گرانسنگ خود می نمود و موج عظیمی از مردم را به سوی پاکی و هدایت می کشاند .

از تأکیدات رسول گرامی اسلام است که:شمابا امکانات مالی هرگز نمی توانید مردم را جذب کنید ولی با گشاده رویی و اخلاق می توانید دلهای آنها را بدست آورید .

بیان احادیث بسیار دربارةمحبت و رحمت به فرزندان (11)و تذکر به بوسیدن آنان (12)بعنوان مهمترین ابزار برای ابراز علاقه به کودکان ، نشان دهندةجایگاه برجسته این رفتار است .

کودک از طریق محبت ، مهر ورزی را خواهد آموخت ودر هنگام بیان احساسات ابراز وجود خواهد نمود تا میزان علاقة دیگران را نسبت به خود ارزیابی نماید ،

ابزار شناخت آنان از میزان علاقةافراد ((خاصه پدر و مادر)) نسبت به خود میزان مهر و رحمت آنان است و بر این اساس معیار رفتاری خود را بنا خواهند نهاد و سپس در برداشتی جامع از میزان توجه، محبت و رحم و شفقت خداوند رحمن و رحیم به جایگاه رفیع و مقدّس پروردگار پی خواهد برد و پس از درک نعمات خداوندی نسبت به خود در موقعیتی قرار می گیرد که سپاسگذار آن همه لطف و رحمت باشد .

اگر بیاندیشیم که محبت و رحمت نسبت به کودکان از نیاز های اولیه و اصلی آنهاست و هنگام محرو میت از این مهم توسط والدین ،کودکان آمادة دریافت مهر و محبت از دیگران(13)خواهند شد مقیّد به رحم و شفقت برآنان خواهیم شد .
بدیهی است که وقتی کودک خود را می بوسیم علاقه خود زا به او نمایان ساخته و از جهت امنیّت و نشاطی که چتر حمایتی محبت ما برایش فراهم می آورد او را اسیر و شیفتةخود می سازیم و در نهایت این همه محبت و دوستی امنیت و بهجتی را در قلب کودکان فراهم می آوردکه می تواند نشانه های ممتازی از لطف و رحمت خداوند کریم باشد ، خدائی که همه خلق را به محبت و رحمت فرا خوانده و پیامبرش را به چنین لفظ زیبایی (پیامبر رحمت )) ملقّب نموده است.

چنین است که محبت با کودکان راهی است برای آشنائی بامحبت خداوند و الطاف بی نهایت او و درچنین مسیری است که کودکان با همه وجود ، کرامت خداوند را حسِ نموده ، عبد و بندة راستین پروردگار بزرگ شوند .
و : وفای به عهد

وفای عهد نیز از روشهای موثر در پرورش حسِ دینی کودکان است زیرا کودکان در دوران خردسالی خود به جهت عدم نوان کاری و مهارت لازم در انجام فعالیت های مورد نیاز ، اتکای شدیدی به والدین و اطرافیان خود داشته و احساس وابستگی به افراد توانمند پیرامون خود را بارز و آشکار خواهند نمود.

در معنائی دیگر کودکان والدین خود را رازق خود می پندارند ، زیرا تصورآنان بر مبنای تامین نیازهای وجودشان است و از این جهت نقش پدر و مادر خود را برجسته می نمایند .

والدینی که برای تشویق کودکان به رفتار های مناسب ،منعهد اعمال و رفتارهائی می شوند، تا بتوانند موتور محرکه فعالیت های مورد انتظار خویش را فراهم نمایند، باید متوجه باشند که پرورش امید و آمال و آرزو درچنین مسیری شکل خواهد گرفت و اثراتی ویژه بررفتارهای کودکان خواهد داشت ، چنانچه این تعهدات عملی نشود ، یاس و بدبینی را بوجود خواهد آورد .
حال اگر بدلائلی حالت اتکاء و اعتماد کودکان صدمه بیند و وابستگی آنان به مخاطره افتد لطمه روحی بزرگی نصیب آنان خواهد شد و خودرا در بستر مشکلات و موانع زندگی تنها خواهند یافت و نهایتاً اعتماد و توکل خود را که مایه حرکت های رفتاری آنان است از دست خواهند داد و دچار بحران خواهد شد که همه اینها تعادل وجودی آنان را به مخاطره انداخته و بشدت از کارآئی فرد می کاهد .

بینش تربیتی اسلام درجهت توجه به تحقق آمال و آرزوی انسانها و بازکردن دریچه ای به اعتماد و توکل مورد تاکید است تا مسیری را فراهم نماید که کودکان با پشتوانه ای حمایت کننده بر مشکلات و موانع محیط فائق آیند و به مراتب نهائی رشد برسند ، چنانچه کودکی در اعتماد به والدین و اطرافیان شکست خورده عدم وفای (بی وفائی به تعهدات ) دیگران را مشاهده نماید ، درک ناقصی از تعهد و مسئولیت پذیری خواهد داشت و همه این موارد می تواند ضرباتی بر زمینه های تعهد و گفتارهای خداوند ( که در آیات و روایات آمده است ) نسبت به بندگان وارد سازد .

چنانچه بخواهیم کودکانمان در تعهدات خود نسبت به خداوند که با پذیرش دین بوجود می آید (14) تقویت شده و عامل به معاهده های خود باشند باید خود به عهد های گفته شده عمل نمائیم و درجه بالائی از وفا را بر آنان ارزانی نمائیم تا از این مسیر توانند گامهای مستحکم تری در مبانی دین داشته ، به صلاح و نیکبختی رهنمون شوند .

روش های ارائه شده فوق تمامی ابزار نمودار سازی لطف و احسان خداوند نخواهد بود ، روشهای متفاوت دیگری نیز برای تقویت حسِ دینی وجود خواهند داشت،

پس بر مربیان و والدین گرامی لازم است تمامی رفتارهای خود را با هدف تقرّب و نزدیکی به خداوند بکار گرفته و شناسائی لطف و احسان خداوندی را زمینه ساز رشد و معرفت خود ، خانواده و فرزندان خویش قرار دهند ، باشد که به جهت این فیض از نعمت های سرشار کردگار بزرگ بهرمند شده ، سعادت و رستگاری را نصیب فرزندان خود سازند .
پی نوشت ها

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-   از توصیه های دانشمند گرانمایه حضرت حجه السلام و المسلمین ، حاج آقا غفاری از نظریه پردازان علوم اسلامی ( معاصر)

2-گفتارهائی پیرامون اثرات پنهان تربیت آسیب زا ، دکتر عبدالعظیم کریمی ، تهران :انتشارات انجمن اولیاء و مربیان ، 1373
3- اصول و روشهای تربیت در اسلام ، دکتر سید احمد احمدی ، تهران :انتشارات انجمن اولیاء و مربیان ، 1373،صفحه 23 و62

4- عنِّ النبی (ص) : اکرموا اولادکم و احسنوا آدابکم (نهج الفصاحه /مکارم الاخلاق)

5- عنِّ النبی (ص) :الولد سیّد سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین (نهج الفصاحه /مکارم الاخلاق)
6-به جهت فراموش نکردن خاطره اکرام کننده

7- از سنت های حسنه ای که رسول گرامی اسلام و پیامبر مکرم (ص) برجای نهاده است سلام کردن بر کودکان است . آنحضرت همیشه خود به کودکان سلام می کرد و می فرمود در انجام این رفتار مراقبت دارم تا بعد از من بصورت یک سنت بین مسلمین بماند و همه بدان عمل کنند .

8- قال رسول الـ .. (ص) لیس منّا من لم ترحم صغیرنا و

9- موارد خاص مانند نگاه و برخورد قاضی در هنگام شنیدن دعوی و حتی خطاب به افراد و برخورهای والدین نسبت به فرزندان حتی اگر تهذیب و سلامت نفس یکی از فرزندان برجسته تر بنظر آید.

10- قال النبی (ص) :اِعدلوا بین اولادکم کما تحبون ان یعدلوا بینکم

11- با تربیت مکتبی آشنا شویم ، دکتر رجبعلی مظلومی ،تهران :انتشارات امیر کبیر، 1366، صفحه 259

12- سلام کردن به کودک ، اسلام و تعلینم و تربیت ، سید محمد باقر حجتی ، تهران :دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،1368، صفحه 98

13- اکثریت مردم مهر و محبت خود را به دلائل خاص در اختیار دیگران قرار خواهند داد و چه بسا که زمینه های انحراف از مسیراین محبت ها آغاز شود .


14- در روایاتی از امام صادق (ع) آمده است که القرآن عهدالـ.. الی خلقِه فقد ینبغی للمرء المسلم ان ینظر فی عهده
که مضمون روایت چنین است :قرآن عهدی است که خداوند با بندگانش بسته است ، پس لازم است بر هر مسلمان که روزانه در عهد خود بنگرد و از آن آیاتی (50) آیه در روز بخواند که نهایتاً هدف عمل به تعهدات انسان با خداوند است و آشکارترین خطاب ها و بیان تعهدات ، آیاتی است که با جمله یا ایهاالذین آمنوا ..آغاز شده است

منابع و ماخذ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- احمدی ،سید احمد ، اصول و روشهای تربیت در اسلام ، تهران :انتشارات انجمن اولیاء و مربیان ، 1373

2- حجتی ، سید محمد باقر ، اسلام و تعلینم و تربیت ،تهران :دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،1368

3- کریمی ترین سیستم تربیتی آن است که این تفاوت های وظیفه ای را مورد نظر داشته باشد.

2 - نوع مسائل مورد آموزش : از نکات مهمی است که در امر تربیت باید مورد نظر باشد. نوع مطالبی که به افراد می آموزیم باید با سن و متقضای سنی و عقلی افراد مطابقت داشته باشد. آنچه که به یک دختر 15ساله آموخته می شود هرگز به پسر آموخته نمی شود و نیز در آموزش دینی ، دختر ده ساله باید بیش از پسر ده ساله به مسائل دینی خود آگاه باشد پس آموزش بیشتری لازم دارد

شعرخوانی«برای» کودکان و نوجوانان

دیدن یک موضوع از زاویه دید شاعران مختلف:

اگر به مجموعة شعرهای شاعران کودک و نوجوان نگاه کنید شاهد خواهید بود که موضوعات مورد علاقة کودکان و نوجوانان از قبیل حیوانات، اسباب‌بازیها،‌ فصلها و با زاویه دیدهای مختلف طرح شده است. این شعرها نمونه‌های خوبی هستند برای تمرین دیدن و دیگرگونه دیدن. مربی می‌تواند ضمن موضوعی کردن شعرهای کودک یا نوجوان مجموعه‌هایی با عنوان «بهار از دید شاعران» «پاییز از دید شاعران» و تهیه ‌کند و مثلاً به تفاوت نگاه شاعران در زمینه موضوع فصل بهار، پاییز و یا بپردازد.

جان‌بخشی به عناصر طبیعت:

جاندارپنداری یا جان‌بخشی در خیال به عناصر و اجزای محیط زندگی، یکی از ویژگیهای کودک است،‌ معادلی را که می‌توان برای این مکانیزم ذهن کودکانه در شعر پیدا کرد «تشخیص» است در واقع می‌توان تشخیص را به عنوان مدل تکامل‌یافته‌ای از این نوع نگرش کودکانه در نظر گرفت.


تشخیص در لغت به معنی تمییز دادن است. اما در اصطلاح نقد ادبی، به پیروی از منتقدان، به مفهوم قسمی از استعاره به کار رفته است که به موجب آن عناصر بی‌جان یا انتزاعی، صورتی انسانی، بهیمی یا جاندار می‌یابند. شاعرانی که برای کودکان می‌سرایند اگر از این صنعت به خوبی استفاده کرده باشند جذابیت زیادی به شعر بخشیده و خواندن شعر را برای کودک لذت‌بخش می‌کنند. مربی می‌تواند پس از خواندن شعری که این صفت در آن به کار رفته درباره عنصری که شخصیت انسانی یا جاندار گرفته است با کودک به گفت‌وگو بنشیند. شعرهای کتاب «گربه به من میو داد» سرودة «ناصر کشاورز» نمونة خوبی برای به کارگیری این صنعت است.

تقویت تخیل:

شعرخوانی یکی از روشهایی است که به تقویت تخیل کودک،‌ نوجوان و حتی بزرگ‌سال می‌انجامد. ‌تصویرهای ذهنی جاری و ساکن در شعر امکان خروج از واقعیت را به مخاطب می‌دهد. در عین حال مخاطب شعر می‌تواند تصویرهای ذهنی برگرفته از شعر را با واقعیت ترکیب نموده و دنیای تازه‌ای بیافریند. رسیدن به خیال فرهیخته کودک را از دنیای وهم دور کرده و امکان رسیدن به خلاقیت را برای وی فراهم می‌نماید.


مربی می‌تواند پس از خواندن شعرهایی که دارای تصویرهای جاری و ساکن هستند از کودکان بخواهد که دریافتهای تصویری خود را از شعر بر روی صفحه کاغذ نقاشی کنند.


در این روش بهتر است بچه‌ها هنگام شعرخوانی تصویرهای کتاب را مشاهده نکنند تا بتوانند دریافتهای ذهنی خود را مستقل از نقاشیهای کتاب روی کاغذ بیاورند. کتاب «از برگ گل بهتر»،‌ سرودة‌ «ناصر کشاورز»،‌ تصویرگر‌«علی خدایی»، انتشارات سروش، نمونه‌ای از شعرهای کودکان است که دارای تصویرهای ذهنی زیبایی است.

آشنایی با نمادهای عینی و ذهنی:

از آنجا که شناخت کودک از دنیای واقعی کامل نیست، شعرخوانی می‌تواند در جهت این هدف مورد استفادة مربی قرار گیرد و طی انجام این فعالیت کودک با نمادهای عینی و ذهنی بیشتری آشنا شود. شعرخوانی به کودک امکان تبدیل نمادهای عینی به ذهنی و بالعکس را می‌دهد.


ارائه اطلاعات جدید و نظم دادن به دانسته‌های کودک یکی دیگر از اثرات شعرخوانی برای کودک و شعرخوانی کودک است. طرح معما و چیستان در شعر کودک به دسته‌بندی اطلاعات درباره نمادهای واقعی کمک می‌کند. نگاه کنید به کتاب «چیستم من»، سرودة «جعفر ابراهیمی(شاهد)»، تصویرگر «ابوالفضل همتی‌آهویی»، انتشارات کانون و سری کتابهای رنگ‌آمیزی و چیستان با شعرهای «اسدالله شعبانی» و نقاشیهای «محسن حسن‌پور»، نشر افق و کتاب «قور و قور و قور قار قار و قار»‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، سرودة «افسانه شعبان‌نژاد»، تصویرگر «نیلوفر میرمحمدی»، انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.

ایجاد مهارت درک مفاهیم:

برای کودک یا نوجوان،‌ مشکل است که قطعه شعری را بدون اینکه معنای عمومی آن را بفهمد حفظ کند و این فهم عمومی بی‌شک او را در یاد گرفتن و مطالعة اجزای آن و آنچه که به نویسنده و یا سراینده و اوضاع و احوال او هنگام سرودن شعر مربوط است کمک می‌کند. فهم عمومی شعر در صورتی ممکن است که دو شرط اساسی یعنی ن‍ُضج و تجربه و آگاهی در فرد موجود باشد.


برای ایجاد مهارت در درک محتوایی مفاهیم شعر لازم است مربی یک بار شعر را برای کودک بخواند، سپس از وی بخواهد شعر را با صدای بلند بخواند و دربارة مفهوم شعر خوانده‌شده گفت‌وگو کند. تکرار و تمرین برای درک مفاهیم و گفت‌وگو در خصوص شعرهای خوانده‌شده و تناسب شعر با گروه سنی کودک از نکات مهم در این زمینه است.

فراهم آوردن زمینه برای کشف توسط کودک:

شعر به دلیل نمادین بودن، زبانی معماگونه پیدا می‌کند،‌ شعرخوانی روشی است برای بالا بردن توانایی کشف در کودک، کشف مفاهیم کلی و نیز کشف جزئیات در شعر زمانی اتفاق می‌افتد که کودک شعر را چندین و چند بار بخواند. این کار لذت‌ شعرخوانی را دوچندان می‌کند، به فرآیند حفظ شعر کمک می‌کند و به کشف نکات ظریف شعر می‌انجامد. از مجموعه شعرهایی که امکان کشف کردن و اندیشیدن خلاق را به کودک می‌دهد کتاب «کلاغه کجاست روی درخت»، سرودة افسانه شعبان‌نژاد است تصویرگر این کتاب «زهرا مسعودی» ‌است و انتشارات کانون آن را چاپ کرده.

آگاهی نسبت به وجود خود:

کودک با شعرخوانی نسبت به عواطف، احساسات، تخیلات و اندیشه‌های خود، آگاه‌تر شده و نسبت خود را به شکل دقیق‌تری با جهان پیرامون پیدا می‌کند. عواطفی چون غم، شادی،‌ اضطراب،‌ نگرانی، مهرورزی و در اکثر شعرهای کودکان برای مخاطب بازگو شده‌اند.


نمادهای مختلف زندگی واقعی کودک مثل عروسک، ماشین، دوچرخه و افرادی که در زندگی کودک نقش اساسی دارند مثل مادر و پدر و در شعرهای کودکانه طوری به کار رفته‌اند که از زاویه دیدهای مختلف من کودکانة او را به او می‌شناسانند. نگاه کنید به کتاب «لالا عروسک من»، سرودة «ناصر کشاورز» با تصویرهای «علی خدایی». شاعر در این کتاب هنرمندانه احساسات و عواطف کودک را از زبان خود او بیان کرده است.

آماده ساختن کودک برای مرحله بعدی رشد:

این ویژگی هم در افسانه‌ها و هم در داستانهای مناسب کودکان و هم در اشعار سروده‌شده برای آنها هست. شعر از آنجا که تصویری از «من» خویشتن به مخاطب می‌دهد، احساسات و عواطف وی را برای او تعریف می‌کند و دنیایی فراتر از دنیای واقعی پیش ‌روی کودک می‌گذارد. به او کمک می‌کند احساس ترس و تنهایی و هراس از ناتوانی را کنار گذاشته و با آگاهی بیشتری با عناصر موجود در زندگی و جهان پیرامون ارتباط برقرار کند و به تعامل مناسبی با عناصر و عوامل محیط برسد و شناخت عمیق‌تری از خود و پیرامون به دست آورد. نگاه کنید به کتاب بچه‌های جهان محمود کیانوش، انتشارات کانون.

پرورش حس دینی مذهبی در کودک:

شعرخوانی یکی از روشهایی است که به پرورش حسی دینی مذهبی در کودک کمک می‌کند. در سالهای پس از انقلاب شاهد سرایش شعرهای دینی مذهبی برای کودکان هستیم. انتخاب این دست از شعرها و خواندن آنها در جمع کودکان و نوجوانان و گفت‌وگو دربارة مضمون شعر خوانده‌شده می‌تواند به تقویت حس دینی در کودکان کمک کند. نگاه کنید به کتاب «پنجره‌های آسمان»، به کوشش بابک نیک‌طلب که حاوی ۷۲ شعر از شاعران کودک و نوجوان است، دربارة معصومین و با طراحی و صفحه‌آرایی بهزاد غریب‌پور که نشر افق آن را به چاپ رسانده است.

ایجاد فضایی نشاط‌آور برای کودکان با استفاده از شعرخوانی:

شعرخوانی و به ‌خصوص شعرخوانی گروهی برای کودکان شادی‌آور و طرب‌افزاست. مربی می‌تواند شعری را که قبلاً انتخاب کرده در چند نسخه تکثیر کرده و در اختیار بچه‌ها قرار دهد و از آنها بخواهد شعر را جمع‌خوانی کنند. انتخاب شعرهایی که دارای وزن و موسیقی شاد هستند برای این گونه جلسات مناسب‌تر است.

آشنایی کودک با وزن شعر:

آشنایی کودک با وزن شعر اتفاقی است که پس از تکرار و تمرین می‌افتد. ابتدا کودک از وزن شعر لذت می‌برد. مربی می‌تواند از شعرخوانی برای تربیت گوش کودک استفاده کند و او را با وزن شعر به صورت سماعی آشنا سازد. زدن ضربه‌های متناسب با وزن شعر روی میز و دست زدن منظم و متناسب با وزن شعر در هنگام شعرخوانی از ساده‌ترین روشهاست برای تربیت گوش کودک. مربی می‌تواند مصراعی را بخواند و سپس از بچه‌ها بخواهد متناسب با وزن آن مصراع ضربه‌های منظمی روی میز بزنند و یا شعرهایی را که از نظر وزن مشابه هستند انتخاب کرده و در کلاس بخواند و سپس شعری را که وزن آن متفاوت است بخواند و از کودک بخواهد که بگوید وزن کدام شعر متفاوت بود.

آشنایی با بار حسی و عاطفی کلمات:

هر واژه دارای بار حسی و عاطفی خاص خود است. وقتی واژه‌ها در شعر کنار یکدیگر چیده می‌شوند،‌ از ترکیب تازه‌ای برخوردار می‌شوند ‌شاعر چیره‌دست به حداکثر یا حداقل بار عاطفی کلمات در ترکیب با سایر واژه‌ها واقف است، به بیان دیگر وی اراده می‌کند و به میزانی که لازم است از بار حسی و عاطفی کلمات برای بیان معنی مورد نظر خود استفاده می‌نماید. او واژه‌ها را طوری انتخاب می‌کند و کنار هم می‌چیند که حس مورد نظر در مخاطب ایجاد شود. شعرخوانی یکی از روشهایی است که می‌توان به واسطة آن کودکان و نوجوانان را با بار حسی و عاطفی کلمات آشنا کرد. به این ترتیب که مربی ابتدا دربارة واژه‌های هم‌معنی با کودک یا نوجوان گفت‌وگو نموده و از آنها می‌خواهد تأثیرات حسی که از هر یک از این واژه‌ها می‌گیرند بیان کنند. سپس با خواندن شعر از کودکان یا نوجوانان می‌خواهد چند واژه در نظر بگیرند و آنها را از شعر خارج کنند و کلماتی مشابه را جایگزین نمایند و در این صورت تازه از شعر، بار حسی واژه‌ها را با یکدیگر مقایسه نمایند. در این تمرین ظرفیت موسیقایی کلمات و تناسب آنها با وزن موجود در شعر نیز در نظر گرفته می‌شود. قیصر امین‌پور در کتاب «لحظة سبز دعا» ضمن انتخاب دقیق واژه‌ها از ظرفیت کامل کلمات از نظر بار حسی و عاطفی آنها بهره برده است.

آشنایی با قالبهای شعر:

شعرخوانی به کودک و نوجوان کمک می‌کند که با قالبهای مختلف شعر آشنا شود، ضرورت این آشنایی را میزان آگاهی مربی نسبت به قالبهای شعری و نیاز کودک و نوجوان تعیین می‌کند. مربی‌می‌تواند برای گروههای سنی پایین اطلاعات ساده‌ای در خصوص قالبهای شعری در نظر گرفته و به آنها ارائه نماید و گروههای سنی بالاتر مثل دال و ه‍ ‌(راهنمایی و دبیرستان) را به طور دقیق‌تری با قالبهای شعری آشنا کند. انتخاب اشعار با قالبهای متنوع و مضامین جذاب در این زمینه اهمیت ویژه دارد. مربی علاوه بر آشناسازی کودکان و نوجوانان با قالبهای شعری می‌تواند در خصوص ردیف و قافیه، تشبیه واج‌آرایی،‌ تناسب (مراعات (نظیر) و در حد ساده و قابل فهم آگاهیهای شعری کودکان و نوجوانان را افزایش دهد. کتاب «سیب و پرنده»، سرودة «جعفر ابراهیمی (شاهد، مجموعه شعر شماره یک نوجوانان کتاب نیستان نمونه خوبی برای معرفی قالبهای شعر به نوجوانان است.

ضرورت شعرخوانی برای کودکان و نوجوانان:

تمرین و ممارست در زمینه شعرخوانی علاوه بر اثرات مثبت بسیار بر کودکان و نوجوانان، آنها را به سمت تربیت اندیشه، تخیل عاطفه و احساس فرهیخته هدایت می‌کند.


سلیقة فرد را از حد سلیقة معمول فراتر می‌برد و وی را به سوی انتخاب بهترینها سوق می‌دهد. علت انتخاب نمونه‌های فروتر در ادبیات چه در حیطة شعر و چه در حیطة داستان و چه در حیطة ترانه این است که ما سلیقه‌های کودکان و نوجوانانمان را تربیت نکرده‌ایم و مخاطب ادبیات را به شناخت کافی از ادبیات نرسانده‌ایم. بدیهی است سطح انتظارمان نباید بیش از اینکه در جامعه می‌بینیم باشد.


ممارست و تمرین شعرخوانی کودک را به مطالعه شعر علاقه‌مند می‌نماید، او را برای ورود به دنیای نوجوانی و انتخاب ادبیات فرهیخته آماده می‌کند. مربی می‌تواند از ادبیات کودک و نوجوان شروع کند و کودک را گام به گام پیش ببرد و سپس وارد حیطة ادبیات کهن شده و نوجوان را با ادبیات گذشته ایران پیوند بزند. مباحثی که در این مجال مطرح شد در خصوص شعرخوانی کودکان و نوجوانان و شعرخوانی برای کودکان و نوجوانان بود. شعرخوانی برای کودک و نوجوان توسط مربی صورت می‌گیرد که در سطح دانش ادبی بالاتری قرار گرفته و نیاز کودک و نوجوان را می‌شناسد و به او کتاب معرفی می‌کند و شعر خواندن را به او می‌آموزد.


اگر در شعر بزرگ‌سال خواننده و سراینده به آفرینش دوبارة شعر در هنگام خوانش می‌پردازند، در شعر کودک و نوجوان مربی به تصویرگر. شاعر و کودک و نوجوان برای خلق دوبارة‌ شعر دست به دست یکدیگر می‌دهند. نکتة قابل ذکری که در اینجا مطرح شد شما نمونه‌های موجود و مربوط به مباحث نستند کافی است مربی با این دیدگاهها به سراغ کتابهای شعر کودکان و نوجوانان برود و نمونه‌های مشابه را انتخاب کرده و استفاده نماید. علت اینکه کمتر به شعر نوجوان پرداختیم این بود که شعر نوجوان هنوز به طور کامل تشخص نیافته است. شاعران شعر نوجوان هنوز از مضامین شعر کودک جدا نشده‌اند. پیچیدگی در معنی و زبان،‌ استفاده از تلمیح و اسطوره در حدی که مناسب درک نوجوانان باشد هنوز تجربه نشده یا کمتر تجربه شده است.

منابع

هندسه مقدس،‌ فلسفه و تمرین نوشته رابرت لول‍ُر ترجمه هایده معی‍ّری


فرهنگ اصطلاحات ادبی سیما داد

روان‌شناسی یادگیری دکتر علی‌اکبر شعاری‌نژاد

مقالة زیبایی‌شناسی چیست؟ ترجمه نجف دریابندری

فانتزی در ادبیات کودکان، محمد محمدی

.

مجموعه مقالات همایش تربیت دینی اثر جمعی از نویسندگان

فصل اول کتاب فلسفه و مبانی تربیت دینی نام دارد. در این فصل سعی شده است مقالاتی گنجانده شوند که تربیت دینی را بحث می کند. یعنی ضمن تأمل در معنای تربیت دینی، نسبت مفاهیم نزدیک با آن را بررسی می کند. هدف نهایی در تربیت دینی با رویکردی اسلامی، برنامه‌ی عضوی برای دست‌یابی به تربیت دینی، نقش هوش معنوی در تربیت دینی از جمله مقاله‌های گنجانده شده در این فصل است.

فصل دوم کتاب تربیت دینی در اسلام نام دارد به تأملاتی در فلسفه‌ی تربیت دینی از دیدگاه اسلام پرداخته است. به عبارتی به مبادی، مبانی، اصول و اهداف تربیت دینی از نگاه و دیدگاه اسلام چیست. اصول تربیت دینی از منظر آیات و روایات، جایگاه حج در تربیت دینی مبانی تربیت دینی از دیدگاه اسلام و دلالت های آن در آموزش متوسطه، آسیب شناسی تربیت دینی، حذف ورجا به مثابه دو رویکرد تربیتی در تربیت دینی، تعلیم و تربیت دینی در سیره ائمه‌ی اطهار، تأکید بر تربیت عقلانی به عنوان گامی اساسی در تربیت دینی و آسیب شناسی تربیت دینی دانش آموزان عناوین بعضی از مقاله‌های ارائه شده در این فصل می باشند.

فصل سوم، مطالعات تطبیقی در تربیت دینی نام دارد. بررسی مقیاس‌های دین داری و مسائل و مشکلات آن در ایران، بررسی تطبیقی تربیت دینی در اسلام و مسیحیت و آسیب شناسی تربیت دینی در نظام آموزشی ایران عناوین مقالات ارائه شده در این فصل می باشد.

فصل چهارم روانشناسی دین و تربیت دینی نام دارد. در این فصل به بررسی ادبیات روانشناسی و واژه های آن در دین و بالعکس تأثیر دین بر روانشناسی پرداخته می‌شود.

توصیف و ارزیابی رویکرد شناختی رشد دینی، تحلیل مبانی انگیزشی احساس دینی، پایه های روانشناختی تربیت دینی، کاربرد نظریه، مراحل توسعه‌ی ایمان جیمز ناولد در اسلام، دین داری و شخصیت، روانشناسی تغییر دین، روانشناسی دینی در نگاه غزالی عناوین بعضی از مقاله های ارائه شده در این فصل می باشد.

و نام آخرین فصل کتاب چالش‌های پیش روی تربیت دینی در قرن حاضر نام دارد.

پست مدرنیسم، جهانی شدن، مدرنیته، فناوری، محور مباحث مربوط به این فصل می باشند. بعضی از عناوین این فصل عبارتند از: پست مدرنیسم و دلالت های آن در تربیت دینی، نگاهی به مهارت های لازم برای معلمان دینی در عصر کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات، تبیین رابطه‌ی جهانی شدن و تربیت دینی، چالش‌ها فرصت و ملاحظات عملی جهت کاربست در نظام تربیت اسلامی، بررسی نقش و جایگاه تربیت دینی مدارس در برون رفت دانش آموزان از بحران‌های مطرح در قرن 21،

کتاب فوق اثری حائز اهمیت در درک و دریافت نگاه و بینش امالی دیار تعلیم و تربیت کشور به خصوص دغدغه‌مندان تعلیم و تربیت اسلامی دارد.

تربیت دینی در جامعه‌ی اسلامی معاصر:

گفتگوها به کوشش جمعی از نویسندگان

کتاب حاضر، مجموعه‌ی هفت گفتگو با تنی چند از اندیشمندان و صاحب‌نظران بنام در عرصه‌ی فرهنگ، معارف و تربیت اسلمی است که در موضوع همایش تربیت دینی با تلاش و پی‌گیری حجت الاسلام رزاقی تنظیم گردیده است. هدف اصلی از تنظیم و نگارش این مصاحبه‌ها بهره‌برداری لازم از نظر کارشناسانه و عالمانه‌ی بزرگان حوزه‌ی معارف دینی و تعلیم و تربیت کشور است. ابعاد و چیدمان و مفهوم تربیت دینی و نیز محور دعوت انبیا و روش ایشان در تربیت دینی 2 موضوعی است که ایت‌ا... مصباح یزدی به ارائه‌ی آن پرداخته‌اند. اساس آموزش و پروش امروز و نسبت آن با تربیت دینی در گفتگو با آیت ا... حائری شیرازی مورد بحث قرار گرفته است. از موضوعات دیگری که در گفتگو با دیگران مورد بحث قرار گرفته می توان به قوانین حاکم بر نفس انسان و تربیت دینی، تربیت دینی تعریف و مراحل آن و مسئولیت حوزه‌های علمیه و تربیت دینی در نهاد آموزش و پروش امروز و چالش‌های برنامه‌ریزی برای آینده اشاره کرد.

انجمن اولیاء و مربیان

ما و کودکان دبستانی اثر یدا... جهانگرد چاپ نهم

کودک و نوجوان به همه افرادی نیاز دارند که او را در پیمودن راه زندگی یاری دهند، استعدادها و قابلیت های ذهنی او را کشف و درک کنند و شرایط مناسبی را جهت پرورش این استعدادها و قابلیت‌ها فراهم آورند.

مهمترین این افراد والدین و مربیان هستند و سرعت و بهبودی رشد کودک به هماهنگی بین آراء و ن نظرات این 2 فعال تربیتی دارد.

مدرسه به تنهایی قادر به تکوین شخصیت کودک نیست در جهان امروز خانواده، مدرسه، اجتماع مدرسه در تکوین شخصیت کودک نقش دارند. اما در این کتاب صرفاً از منظور کار مربیان و اولیاء به امر تربیت پرداخته شده است. ما نهاد برگرفته از حروف ابتدای 2 واژه مربیان و اولیا است.

سعی کتاب بر آن بوده که صرفاً در حیطه‌ی تئوریک کار نشود و این مباحث با جنبه‌های علمی و کاربردی آمیخته و مربیان، معلمان و والدین محترم، با راههای عملی در تعلیم و تربیت کودکان دبستانی آشنا شوند.

نویسنده مدعی است که روشهای ارائه شده حاصل آزموده شده مباحث مطروحه است و اینکه مشکلات این دوره نظیر کم کاری، تنبلی و... را با همین نکات برطرف نموده است هر چند این صحبت ها و گفته ها جادویی نیستند اما این توانمندی را در خود دارند.

 رسانه‌ی تخصصی

صورت‌های زندگی در خانواده رشد یافته براساس رویکردهای سیستمی و شناختی رفتاری  به کوشش علی کریمی، کریم قاسمی

با نگاهی گذرا به وضعیت خانواده در ایران درخواهیم یافت که بسیاری از زوجین جوان بدون کوچکترین آگاهی از قوانین و مقررات حاکم بر خانواده زندگی خود را آغاز می‌نمایند این در حالی است که هر فرد برای گواهینامه‌ی خود کلی زبان صرف کرده و برای کسب مهارت‌های مربوطه هزینه و زمان صرف می کنند. بی‌تردید عدم هماهنگی در نوازش نت‌های خانواده باعث فروپاشی اساس و پایه‌ی این سازمان فوق العاده مهم خواهد شد.

کتاب حاضر در نظر دارد مفاهیم پیچیده‌ی خانواده را با تجارب مشاوره‌ای که سال‌ها با خانواده‌ها داشته‌اند در مجموعه‌ای کم حجم تدوین و تقدیم خانواده ایرانی نمایند شایان ذکر است که این کتاب نقش درمانگر خانواده را بازی نمی‌کند و به عنوان کتاب خوددرمانی محسوب نمی‌شود بلکه سعی بر آن دارد که با آموزش صحیح و علمی مبانی و ساختار خانواده را متعادل، شرایط زندگی بهتری فراهم گردد. و به نظر می رسد درصورتی که زوجین با عدم حسن نیت به مطالعه کتاب بپردازند و اطلاعات ارائه شده را در زندگی مشترک بکار گیرند تغییرات مثبت و رضایت بخشی را مشاهده خواهند کرد.

این کتاب در 95 صفحه و سه فصل به ارائه‌ی مطالب ذکر شده می‌پردازد. در فصل اول ویژگی‌های خانواده سالم بحث و بررسی شده و در فصل دوم نیروهای پویای موثر بر ساختار خانواده را بررسی می‌کند و در فصل آخر با ارائه‌ی دیدگاههای شناختی و رفتاری خانواده به ارائه‌ی کاربرد آن در خانواده بپردازند که در واقع همان مهارتهای ارتباطی و بین فردی است.

آثار معاصر

وزارت آموزش و ارزشیابی عملکرد معلم: نظریه و عمل‚  به کوشش جیمز نولان، ترجمه‌ی رضا ساکی، بیژن عبداللهی.

کتاب فوق تألیف 2 نویسنده آمریکایی می باشد که حاصل اثر تجربیات دوران تعلیم و تحقیق و مشاوره‌هایشان می باشد. هدف از تألیف این کتاب به قول و گفته خود نویسنده، تدوین نوشته‌ای که معلمان و سایر دست اندرکاران آموزشی به دانش و مهارت های لازم برای تبدیل نظارت و ارزشیابی معلم به عنوان یک ابزار نیرومند برای ارتقاء رشد حرفه‌ای معلم و افزایش یادگیری دانش‌آموان مجزا کند. در فصل اول چارچوبه مفهومی که متأثر از باورهای اساسی ما می باشد ارائه شده است. به عنوان یک مثال شما پی خواهید برد که این کتاب

طرح کلی از نظارت و ارزشیابی به عنوان دو کارکرد مستقل اما مکمل فراهم می کند که باید به صورت یک نظام هماهنگ و یکپارچه اجرا شون که هم تضمین کیفیت داده محور و هم فرصت های متنوعی برای رشد حرفه‌ای معلمان فراهم می کند.

پوشش کاملی از تمام وظایفی که مستقیماً با نظارت و ارزشیابی مرتبط هستند ارائه می دهد.

روش‌های عملی و عینی بهبود دانش و مهارت‌های ناظران و روش‌های کاربری نظام نظارت و ارزشیابی را ارائه می‌کند.

دانش پایه، مهارت‌های کاربردی (عملی) و اصولی که می‌توانند دانش را در تدریس بکار ببرند را طراحی کرده است.

ابزارهای متنوع آموزشی مانند سئوالات قبل از مطالعه، فعالیت‌های توسعه‌ی مفاهیم و ... برای فهم مفهومی و افزایش رشد مهارت فراهم شده است.

هدف کمک به مدارس به عنوان سازمان های تولید دانش مورد نیاز برای مفهوم سازی نظری نظام‌های کیفی نظارت و ارزشیابی معلم و همزمان مجهز کردن ناظران به دانش و مهارت‌های لازم برای کار در این سیستم‌ها بوده است هدف فراهم کردن چارچوب جامعی برای بهبود معلم، مدرسه و عملکرد دانش آموز است.

موسسه بوستان کتاب

آنچه والدین و مربیان باید بدانندبه کوشش  رضا فرهادیان

کتاب فوق، که کتابی است برای عموم مخاطبان و از سنخ کتاب‌های تحصیلی وتخصصی نمی‌باشد. موضوع این کتاب تعلیم و تربیت می‌باشد و این حیطه را از نگاه دریچه‌ی اسلام و اهل بیت مورد بحث قرار داده و راهکارهای ایشان را ارائه می‌کنند.

در این کتاب دوران تربیت به سه صورت سال تقسیم شده است. هفت سال اول زندگی که دوران سیادت کودک نام دارد مهمترین دوران زندگی کودک است. از ثمرات ارزشمند سیادت کودک شکوفایی استعدادها، اعتماد به پدر و مادر، مهیا شدن برای دوران اطاعت آرامش در دوران‌های بعدی برای روحیه اعتماد به نفس و پرورش شخصیتی مستقل می باشد.

هفت سال دوم مهمترین دوران آموزش و پرورش است و در نهایت هفت سال سوم که دوران بلوغ بدنی است. مرحله‌ی اتمام اعلام خرد و آغاز مرحله‌ی ایمان است.

سه اصل اساسی در نظام تربیتی اسلام که در این کتاب اشاره شده است عبارتند از: 1) توحید و خدا محوری تقوا و ابتلا، سپس در ادامه به بررسی مسئولیت تربیت و سهم هر یک از نهادهای تربیتی پرداخته و به اهمیت هماهنگی بین مهمترین نهادهای تربیتی خانه و مدرسه اشاره می شود. اینکه نحوه ی صحیح آموزش مسائل تربیتی و آموزشی باید همراه با ایجاد تعادل روانی، تغییر در باورها و تکیه بر مراحل رشد و نیز فعال و پویا بودن شیوه‌های آموزشی و تربیتی باشد. اینکه ما عم شر ک و دوگانگی در روش‌های تربیتی نهادهای تربیتی منجر به چه می‌شود و در این رابطه باید چه کرد نیز از موضوعات دیگر بحث شده در این کتاب است. در ادامه در این کتاب به ارائه‌ی روش‌های تربیتی می‌پردازد روش‌هایی که اشاره شده است عبارتند از: محبت و احترام گذاشتن به شخصیت کودک و ... لازم به ذکر است که برای روش ارائه شده ضمن نقد آن مهارت‌های لازم برای رسیدن به اهداف مورد نظر آن  روش نیز ارائه شود. در این کتاب به مباحثی چون حقوق زن و شوهر به یکدیگر، حقوق فرزندان و اولیاء و مربیان و غیره اشاراتی چند شده است.

احمدیه

آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان به کوشش سید داوود سید میرزایی، سید علی شاهرخی

یکی از مسائل مهمی که همواره مورد توجه والدین بوده و هست، دغدغه‌ی چگونگی پرورش و تربیت دینی کودک و کنترل رفتارهای جنسی آنهاست. این مسأله در کشور ما به اذهان روانشناسان دینی و مشاوران، از بیشترین موارد مراجعه است. از این رو به گفته‌ی نویسندگان کتاب، در این کتاب سعی شده تا با عرضه‌ی اثری در این خصوص با پشتوانه‌ی دینی و در عین حال علمی و کاربردی به طرح این گونه مسائل پرداخته و به نیاز مخاطبان پاسخ داده شود.

فصل اول کتاب به بررسی اجمالی و کلی راجع به روش‌های تربیت و آسیب‌های آن می‌پردازد. فصل دوم کتاب که با عنوان آسیب‌شناسی تربیت دینی شروع می‌شود در ابتدای امر به اهمیت تربیت دینی اشاره می‌کند، به موضوع خانواده و نقش آن نیز نظری انداخته و زمان آغاز تربیت دینی، موارد آموزش دینی و چگونگی اتصال مفاهیم دینی را ارائه می‌کند.

از موضوعات مهم دیگر این فصل، موضوع‌های نظیری طریقه‌ی آشنایی با خدا و نقش مدرسه و معلم در ارتباط با این موضوع است. بررسی راهکارهای مربوط به انتقال مفاهیم دینی و ارائه‌ی 20 نکته‌ی کلیدی راجع به اتصال مفاهیم دینی از نکات قوت این فصل به شمار می‌آیند و در انتهای این فصل به ارائه‌ی راهکارهای ماندگاری آموزه های دینی و پرداخته و مهارت‌های مربوطه را مطرح می‌کند.

موضوع فصل بعد آسیب‌شناسی تربیت جنسی نام دارد. رفتارهای جنسی کودک و علل پیدایش انحراف جنسی اولین مباحث مطرحه در این فصل می‌باشد. سپس به بررسی وظیفه‌ی والدین پرداخته شده و نکات کاربردی برای پیش‌گیری از انحرافات جنسی در کودکان را ارائه بحث کرده است. و در ادامه بعضی از انحرافات جنسی نظیر استمناء و ... بررسی شده است.

منادی تربیت

از جوانه تا جوانی با تربیت آفتاب «بررسی ابعاد تربیتی سیره‌ی پیامبر (ص) و انتقال آن به جوانان» به کوشش سیده صغری حسینی

بعثت پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، به عنوان آخرین پیامبر خدا و ظهور اسلام به عنوان آخرین و کامل‌ترین دین الهی خورشید درخشان و چشمه‌سار جوشان و زلالی بود که بر تاریکی‌ها و ظلمت‌های عصر جاهلیت خط بطلان کشید. که از 15 قرن پیش تاکنون نقش و اثربخشی آن در وجود انسانها روز به روز ابعاد تازه‌تری پیدا می‌کند.

سیره‌ی عملی حضرت رسول از آغاز بعثت تا پایان عمر با برکت آن حضرت زمینه را برای تعلیم و تربیت همه‌ی اقشار مردم فراهم کرد. مبنای کار پیامبر و سرلوحه‌ی برنامه‌های آن حضرت تکمیل مکارم اخلاق بود. ایشان فرمود: «ای بعثت لاتم مکارم الاخلاق: من برای تکمیل مکارم اخلاق برانگیخته شده‌ام» برقراری عدالت، احیای کرامت انسانی، مبارزه با اشرافی‌گری، توجه به محرومان، ایجاد اخوت و برادری و برابری بین مردم، حذف نژادپرستی، راستگویی و امانت‌داری، احیای حق و زدودن باطل، توجه به کمال انسا و صدها موضوع دیگر، ویژگی‌هایی هستند که قبل از بعثت و پس از آن در لحظه به لحظه‌ی زندگی نبی مکرم اسلام (ص) جاری بوده است.

«از جوانه تا جوانی؛ تربیت آفتاب» کتابی است که نویسنده آن با هدف بررسی تبیین ابعاد تربیتی سیره‌ی پیامبر «ص» و نحوه‌ی انتقال آن به نوجوانان و جوانان تألیف کرده و در قالب چهار فصل پیرامون این موضوع مطالبی را ارائه داده است. محتوای این کتاب نه تنها برای همه‌ی اولیا و مربیان که برای تعلیم و تربیت درست فرزندان ایران زمین و سربلندی و سرافرازی آنان دغدغه دارند مناسب است. بلکه نوجوانان و جوانان نیز می‌توانند با مطالعه‌ی آن سیره‌ی پرفیض پیامبر خدا بهره‌مند شوند.

نشر ورزش

قدرت و اخلاق در مربیگری‚  اثر پاگول ترملیسون، دورتی استراچن، جی اوف گران ترجمه‌ی دکتر رحیم رمضانی نژاد.

هدف اصلی این کتاب، بررسی موضوع قدرت و رهبری در روابط مربی و ورزشکار است. مربیان موقعیت ممتازی در زندگی ورزشکار دارند و ماهیت دوستانه‌ی ورزش، مربیان را وارد زندگی خصوصی و شخصی ورزشکار می سازند و متفاوت از سایر سنت‌ها و ساختارهای اجتماعی است و مربی عضوی از خانواده‌ی ورزشکار، دوستی دائمی با عضوی از گروه یا جمع ورزشکاران می‌شود.

به اذعان نویسندگان این کتاب، راهکارهای ارائه شده در آن، مربیان را برای نشان دادن عکس‌العمل درست به رفتار ورزشکاران هدایت می‌کند.

به نظر می‌رسد مباحث مطروحه در این کتاب قابلیت تعلیم به سایر موارد تربیت را دارد. بحث راجع به قدرت، انواع قدرت و استفاده‌بحث از قدرت، تفکر و عمل اخلاقی، اصول و استانداردهای مربیگری و ... از مسائلی است که در حیطه‌های دیگر تربیتی نیز مورد سئوال بوده و در مورد آن‌ها باید کار شود.

 آیدین

عنوان روانشناسی یادگیری (رویکرد رفتاری) نوشته‌ی منصور بیرامی چاپ اول

 ساختار این کتاب از قواعد خاصی پیروی می کند که عبارتند از:

1-   ابتدا کلیات روانشناسی یادگیری معرفی شده است.

2-  پس از معرفی روانشناسی یادگیری، کلیات رویکرد رفتاری مورد بحث قرار گرفته است.

3-  سپس نظریه‌ی لوح سفید به عنوان مبنای فلسفی نظریه‌های رفتاری آمده است.

4-  بعد نظریه‌های رفتاری عمده در قالب فصل‌های متمایز مورد بحث قرار گرفته‌اند.

5-  در نهایت اصول اساسی تغییر رفتار به عنوان بستر اصلی به کارگیری نظریه‌های رفتاری در قالب فصل مستقلی مورد بحث قرار گرفته است.

فصل اول کتاب با تعریف یادگیری و تأکید بر روی متغیرها و مفاهیم کلیدی روانشناسی یادگیری درصد هموار ساختن مسیر برای خواننده است. در فصل دوم کلیات رویکرد رفتاری آمده تا زمینه برای فهم نظریه‌های رفتاری فراهم گردد.

فصل سوم با این منطق آمده است که مبانی فلسفی نظریه‌های یادگیری را به خواننده معرفی کند. فصل‌های چهارم تا هشتم نظریه‌های مربوط به روانشناسی یادگیری را که در قلمرو رویکرد رفتاری قرار می‌گیرند پوشش می‌دهند و در فصل آخر بستر اصلی به کارگیری نظریه‌های رفتاری یعنی تغییر رفتار و قواعد کلی آن مورد بحث قرار گرفته است.

 دوران

روش‌های تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی (جلد اول) اثر اسماعیل بیابانگرد، چاپ چهارم

هدف اصلی این کتاب تشویق و ترغیب پژوهشگران و محققان به تفکر منطقی، اصولی و ساختاری و نشان دادن کیفیت هیجان برانگیز پژوهش علمی به گونه‌ی اعم و پژوهش در علوم رفتاری به گونه‌ی اخص است. بنابراین تأکید آن متوجه درک اصول پژوهش و حل مسائل پژوهش علمی است ناآشنایی با متدولوژی و اصول روش علمی، جستجوگران حقیقت را عملاً به ذهن گرایی محض و برکناری از دنیای واقعی می‌کشاند و بسیاری از دست اندرکاران پژوهش را به کلی‌گویی وامی‌دارد و آنها را به کلی از مسیر علمی منحرف می‌سازد.

چارچوب اول کتاب در سال 82 با عنوان روش‌های تحقیق در علوم انسانی و اجتماعی به چاپ رسیده است و نویسنده مدعی است که ضمن تجدیدنظر در چاپ اول اضفه شدن 8 فصل دیگر نیز از مزایای چاپ های جدید است. در ضمن در چاپ های جدید از روش تحقیق جدید با عناوین پیمایش، اینترنتی، تحقیق ارزشیابی، تحقیق یا تئوری زمینه‌ای، تحقیق موردی، روش شناسی کید، اقدام پژوهشی، تحلیل گفتمان، تحلیل عاملی و فراتحلیل نام برد. همچنین قرار است در ادامه این نوشتار، جلد دوم کتاب با محتوای چگونگی استناد به منابع الکترونیکی و نیز فصلی مقدماتی با عنوان تحقیق علمی، انواع و ویژگی‌های آن ارائه شود.

آییژ

راهنمای روش های نوین تدریس (برپایه پژوهش‌های مغز محور، ساخت گرایی یادگیری از طریق همیاری، فراشناخت و ...) نوشته دکتر محرم آقازاده چاپ پنجم

تدریس عبارتست از هر فعالیتی که از جانب یک فرد به منظور تسهیل یادگیری فرد دیگر انجام می شود. براساس این تعریف معلم، مدرس، رهبری و فرد دیگری که در حوزه‌ی تدریس فعالیت دارد برای اینکه بتواند یادگیری فرد یا افرادی را تسهیل کند روش‌های تسهیل کردن را بداند. موضوعی که بسیار ارجحیت دارد آن است که وجود این همه روش تدریس باعث خودباختگی معلمان و مدرسان در برابر این متدها و روش‌ها نشود. بلکه ایشان باید نگاه خود را نسبت به تسهیل یادگیری دانش آموزان و دانشجوین و یا کارآموزان روشن سازند. در ضمن این رویه باید انتظارات خود و نیز نظام آموزشی موردنظر را نیز لحاظ نمایند. این ملاحظات در کنار ملاحظات دیگری نظیر: در نظر گرفتن امکانات، فضا، زمان، عده یادگیرندگان و ... سبب می شود روش های تدریس مناسبی برای تسهیل یادگیری برگزیده شود.

در این کتاب سه بخش عمده گنجانده شده است. بخش اول مبانی روش‌های تدریس که بنیادها، نظریه‌ها و  دیدگاهها و پژوهش‌های مربوط به روش‌های عرضه شده است. در بخش دوم روش تدریس که به ارائه‌ی انواعی از روش‌ها همراه با نحوه‌ی کاربردشان در کلاس درس اشاره شده و بخش سوم که آشنایی با وب سایت‌ها که به مفهومی آدرس‌های اینترنتی مناسب برای جستجوی امکانات حرفه‌ای و عمومی برای معلمان معرفی شده است.

ناشر: نویسنده اکبر رضایی

تربیت فرزندان (تعلیم و تربیت از دیدگاه یک معلم) جلد 1نوشته اکبر رضایی

بستر بزرگ علمی نفوذ در قلمروی ذهن، مهارت و هنرمندی می‌خواهد. باید دانشمند بود و روشمند که بی‌دانشی هراس می‌آورد و بی‌روشی هرج و مرج و مرزداران زمان و توان.

آری معلمان با تجربه آگاه می‌دانند که به سادگی تا دلها را نلرزانند و بی‌مرزبان نمی‌توان به پشت بام قلب و اندیشه صعود کرد، کم نیستند معلمانی که بسیار آموخته‌اند اما نیاموخته‌اند که چگونه بیاموزانند و چگونه دانسته‌ها و اندوخته‌ها را منتقل کنند. به هر تقدیر معلمی یکی از مقامات شاخص انسانی است و به قول بعضی حکما یکی از درجات نبوت است.

کار معلم بیشتر پرورشی است و در تعلیم و تربیت باید روح علمی به متعلم داد یعنی نباید توجه به این باشد که او دانا باشد. بل باید کاری کرد که روح حقیقت جویی در او متصور شود.

کتاب حاضر که در 60 صفحه تنظیم شده است با نگاهی به تعریف تربیت شروع شده و بعضی مسائل تربیتی را بحث می‌کند. دقت یا سهل‌انگاری و ناآگاهی، جلوگیری از دوباره کاری و تربیت و مطالعه‌ی کتاب، اعتماد به نفس و ایجاد آن، واقع بینی و اصول موفقیت تحصیلی و ... مورد بحث واقع شده است.

 

 اردیبهشت

رشد، تربیت و آموزش کودک،نوشته ماشاا... برتون

جامعه شناسف جرم‌شناسان، حقوق دانان، روانشناسان اجتماعی و مربیان، شرافت یا انحراف بهنجاری یا نابهنجاری جامعه را نشأت گرفته از خانواده می‌دانند. باور نویسنده بر این است که وضع متزلزل جهان امروز را چیزی جز اصلاح خانواده و آغاز از خانواده نمی‌تواند درمان کند. از طریق پدر و مادر صالح می توان فرزندان صالح و در نتیجه خیر و سعادت جامعه را پدید آورد.

بدین سان ضروری است که پیش از هر کس و هر چیز پدران و مادران امروز و فردا را دریابیم و به آنها در زمینه‌ی مسئولیتشان آگاهی دهیم.

بی‌اطلاعی و عدم آشنایی پدر و مادر با اصول کلی تربیت و روش‌های صحیح، جریان تربیت را از مسیر اصلی خارج می‌سازد.

آگاهی از اصول کلی رشد کودک، شناخت تفاوتی فردی کودکان، شناخت روش صحیح تربیت کودک و استفاده از شرایط و و موقعیت و امکانات مناسب و بهره گرفتن از آن، از رفتار مناسب در کانون خانواده با افراد، امید موفقیت در تربیت کودک را تقویت می کند. و سعی کتاب محقق گفته های فوق است.

شباهنگ

ساخت دست سازه‌های ریاضی با کاغذ و تا نوشته قاسم تیموری

یکی از مشکلات ریاضی انتزاعی و ذهنی بودن آن است که این خصیصه باعث دیر یادگیری آن شده است. یکی از راههای کمک به یادگیری و نیز یکی از عوامل افزایش سرعت و عمق یادگیری استفاده از نمودار یا شکل حین یادگیری مطالب ریاضی می‌باشد. نقطه‌ی اوج استفاده‌ی بهینه از نمودارها، استفاده از دست سازه ها می باشد. ساخت دست سازه ها با کاغذ و تا علاوه بر ساده، دقیق و ارزان قیمت بودن می تواند به یادگیری عملی و کشف مجدد قوانین ریاضی توسط خود دانش آموز منجر شود.

و به ظن و گمان نویسنده استفاده از این نوع دست سازه ها در یادگیری قوانین هندسی می توانند به خاطر سپاری آنها را ساده تر سازد.

در این کتاب روش ساخت دست سازه، روش ساخت دست سازه‌های هندسی مانند قضیه‌ی فیثاغورث و ...، روش ساخت دست سازه‌ها‌ی جبری نظیر اتحادها و ... بحث و ارائه شده است.

هنر اول

پرورش حس مذهبی کودکان به کوشش داود جعفرپور آلانق، محمد دادی.

آنچه در مقدمه‌ی کتاب آمده، تأکید بر این مسأله است که دین اسلام با جاهیت خود آمده تا در برنامه‌های اعتقادی، اخلاقی، عبادی و اجتماعی خود، با تربیت متعادل خود کمال آدمی را تحقق کند. نظام تعلیم و تربیت اسلامی یا نظام تربیتی اسلام بهترین پشتوانه‌ی نظری اطمینان بخش را برای هدایت اقدامات تربیتی فراهم می آورد که توجه به گستردگی و پیچیدگی روزافزون عملی تعلیم و تربیت و جایگاه آن در رشد جوامع بشری و عدم پاسخگویی سایر مکاتب فلسفی به همه‌ی نیازهای انسان نیاز به این چارچوب فکری را بیشتر واضح می‌نمایند.

کتاب حاضر اشاراتی مختصر به بعضی از موضوعات مذکور در حیطه‌ی نظام تعلیم و تربیت اسلام می باشد.

مفهوم شناسی تربیت، اخلاق، اهمیت تربیت دینی ویژگی‌های تربیت دینی مبانی و اصول حاکم بر پرورش حس مذهبی و ... از مباحث مطرح شده در کتاب می باشد.

چالش

فرزندان خوش رفتار اثر غلام حسین فرد اصفهانی

کتابی که از ایشان به چاپ رسیده است با موضوع تربیت خانوادگی، آموزش و پرورش نوجوانان و کودکان و سرپرستی آنها کار شده است.

در مقدمه‌ی کتاب به نقل از ارسطو این چنین آمده است.

بچه‌های امروزی، عاشق ناز و نعمتند، رفتارشان خوب نیست، به مقامات، مسئولین اهانت می‌کنند، به بزرگترها احترام نمی‌گذارند، بچه‌های امروز، زورگو و ستمگرند، خادم خانواده‌ی خود نیستند با پدرها و مادرهایشان ضدیت می ورزند و آموزگارانشان را آزار می دهند، این گفته های سقراط در390 سال پیش از میلاد مسیح می باشد شاید منظور نویسنده از این مقدمه این باشد که این برداشت راجع به نسل جوان و نو، همواره همین بوده است.

شهاب الدین

گلی خوشبو از جانب خداوند (حقوق فرزندان) اثر رضا بصیرت

کتاب فوق، اثری است از یک مجموعه تحت عنوان جوان و زندگی برتر، این مجموعه برآن است تا مجموعه کام های برگرفته شده از مکتب وح را در موضوعات مختلف اخلاقی و معاشرتی ارائه دهد و خواننده‌ی خود را به برترین حیات که همان حیات طیبه است آشنا و نزدیک نماید. از محسنات مجموعه، به ادبیات ساده، روان و آمیخته با داستان و روایت می توان اشاره کرد.

این کتاب بحث اصلی خود را بر وظایف و مسئولیتهایی که فرزند بر دوش والدین قرار می دهد متمرکز کرده و به ضرورت های دانش مربوط به روحیات، فلسفیات و نیازهای فرزندان را برای اولیا ارائه می دهد.

این کتاب سعی بر آن دارد تا با نیم نگاهی به تمدن و فرهنگ عظیم اسلام ناب محمدی، به تربیت فرزند از منظر قرآن و عترت، نظری افکنده و مطالب لازم را ارائه دهد. این کتاب در سه فصل تدوین شده است. فصل اول به ارائه‌ی یک سری مباحث مقدماتی می پردازد.

فصل دوم به حقوق فرزندان از دریچه‌ی اسلام می پردازد. و فصل سوم بحث تربیت فرزندان را ارائه و در ضمن ارائه‌ی نکات لازم، داستانهای تربیتی از شخصیتهای معاصر و تاریخی را نیز بیان می کند.

مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما

مجموعه متن های برنامه‌ای درباره‌ی تربیت فرزندان اقبال حسینی

اگر کمال آدمی را دستیابی به مقام قرب الهی بدانیم این مهم تنها در پرتو پرورش فضائل اخلاقی و انسانی بدست می آید.

در این میان پدر و مادر در مقام نخستین مربیان فرزندان باید به دنبال برنامه‌ای باشند که تعادل نیازهای جسمانی و روانی کودک را برآورده نمایند. کودکان درس عزت، شهامت، رشادت و ایثار و ... را در حیطه خانه و مدرسه می آموزند و والدین ضمن مسئولیت برآورده کردن نیازهای معیشتی و زیستی، مسئول تربیت فرهنگی و معنوی فرزندان خود نیز می باشند.

والدین باید باور کنند که صفاتی چون خداجویی، معاد باوری، همیاری، همکاری و ... می توانند آموزش دهند.

این کتاب که در 102 صفحه‌ نوشته شده است ضمن بررسی بعضی از پارامترهای موثر در تربیت نظیر اصالت و طهارت خانوادگی، تغذیه و ... به آموزش بعضی از صفات و ایجاد آنها نیز می پردازد. فی المثل ایجاد معادباوری، پرورش نیروی صبر و پایداری، پرورش عزت و نفس و ... موضوعاتی هستند که با نگاه ایجابی و پرورشی به آنها نظر شده است.

البته در مورد امور سلبی نیز مباحثی چون پرهیز از امر و نهی پرهیز از سرزنش و ... نیز اشاراتی چند شده است.Top of Form

       عبدالعظیم ،گفتارهائی پیرامون اثرات پنهان تربیت آسیب زا ،، تهران :انتشارات انجمن اولیاء و مربیان ، 137

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد